چکیده:
بازشناسی عقاید و باورهای صحیح از خطا وکافی از ناکافی، یکی از دلمشغولیهای عمده فلاسفه است. در این مقاله از آرای دو تن از فلاسفهای که در این مورد به بحث پرداختهاند سخن به میان خواهد آمد. پیرس، مؤسس پراگماتیسم در قرن بیستم، از چهار روش تثبیت عقیده سخن میگوید: جزمی، سلطه جو، پیشینی و علمی. وی پس از معرفی و ذکر محاسن و معایب این روشها، در پایان، روش علمی را به عنوان روش برتر برمیگزیند. از آنجا که پیرس خود اذعان دارد اندیشهاش، به طور کلی، تحت تأثیر افکار سقراط شکل گرفته است بر آن شدیم تا، فارغ از مباحث دیگر، اثرپذیری پیرس را از سقراط در بحث انواع تعریف در دیالکتیکهای سقراطی پیگیری کرده و نشان دهیم چگونه، به قول پیرس، پراگماتیسم، گویی واقعاً فلسفه سقراط است. در بررسی نظر سقراط، از شیوه دیالکتیکی او برای رسیدن به تعریف کلی بهره بردهایم که در رساله دینداری یا اثوفرون افلاطون به کار گرفته شده است.
خلاصه ماشینی:
شیوۀ دیالکتیکی سقراط در مواجهه با تعریف دینداری و تأثیر آن برتثبیت عقیده پیرس 1 سعیده کوکب استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران عطیه زندیه استادیار گروه فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه شهید مطهری تاریخ دریافت : ٩٦/٥/٣٠ تاریخ پذیرش :٩٦/٠٦/٣١ چکیده بازشناسی عقاید و باورهای صحیح از خطا وکافی از ناکافی، یکی از دلمشغولیهای عمده فلاسفه است .
هدف ما در مقاله حاضر، بحث از انواع اعتقاد و روش های تثبیت عقیده در نظر سقراط و پیرس ، مؤسس پراگماتیسم ، است .
تعریف دوم : اوثوفرون در پی این ادعا که میتواند دینداری را تعریف کند، از تعریف شخصی صرف نظر میکند و باور عمومی مردم آتن را مبنای تعریف خود قرار میدهد: «آنچه خدایان دوست دارند موافق دین است و آنچه دوست ندارند مخالف دین » (افلاطون ،١٣٨٠، ج ١: ٧/٢٣٢).
در این روش ، جامعه است که بر یک عقیده پافشاری میکند و مصرانه میخواهد که همه به آن معتقد شوند: «نهادی به وجود میآید و هدفش این است که آموزه های صحیح را در اختیار مردم بگذارد و دائما نظریات خود را تکرار کند و آنها را به جوانان آموزش دهد» ( :١٨٧٧ ,Peirce ١٠٣).
به نظر پیرس ، این روش کم ترین حد از توسعه را دارد، چون مردم یک جامعه عقاید فلاسفه مختلف را میپذیرند و در نتیجه نه توافق در اجتماع به وجود میآید و نه یک نظریه آنقدر قدرت پیدا میکند که بتواند بر سایر نظریات غلبه پیدا کند و آنها را در سایۀ گسترش خود از رونق بیندازند.