چکیده:
ابوهلال عسکری از ادیبان ایرانیالاصل ولی عربینویسی است که در سدۀ چهارم هجری در خوزستان زاده شد. او نیز، همانند دیگر ایرانیان همعصرش، زبان عربی را برای نگارش آثار خود برگزید و تألیفاتی مانند کتاب الاوائل را به آن زبان نوشت. الاوائل کتابی است تاریخی و ادبی که ابوهلال آن را در بیان نخستین رویدادهای منسوب به اقوام و افراد مختلف نگاشته است. وی در باب نهم، که به «عجم» اختصاص دارد، گزارشهایی را دربارۀ ایرانیان و آیینهای آنان در دوران پیش از اسلام، بهویژه عصر ساسانی، بازگو میکند که بسیار درخور توجه است. ایرانی بودن او و پیشینۀ آشناییش با زبان فارسی سبب گشته که ملاحظاتی شایان بررسی دربارۀ معنا و ریشۀ کلماتی چون مهمان و مهرگان بیان کند. همین امر، در کنار پارهای از گزارشهای کتاب که شاید در دیگر آثار تاریخی و ادبیِ عربی و فارسی بیمانند باشد، بدان اهمیتی دوچندان بخشیده است. اما بر اساس بررسیهای نویسندگان، تاکنون از این اثر و اطلاعات آن در پژوهشهای ایرانشناسی بهره گرفته نشده، چراکه ناآشناییِ پژوهشگران با کتاب مذکور به گمنام ماندنش انجامیده است. از این رو، در این مقاله کوشش شده که بعد از معرفی اجمالی ابوهلال عسکری، آن دسته از گزارشهای وی در کتاب الأوائل که با ایران و ایرانی پیوند دارد، افزون بر ترجمه، بررسی و شرح شود.
خلاصه ماشینی:
بدین سبب در این مقاله تلاش میشود ضمن معرفی ابوهلال و کتاب او آن بخش هایی از کتاب که با تاریخ ایران باستان پیوند دارد، گردآوری و ترجمه شود تا هم محققان از آن بهره گیرند و هم نمونه ای باشد در راستای اثبات ارزش تاریخی آثار ادبی عربی.
اما این گمان درست نیست ، زیرا پیش از او دیگران این کار را انجام داده اند، مثلا ابن قتیبۀ دینوری (م ٢٧٦ ق ) در کتاب المعارف بخشی را به «الأوائل » (نخستین ها) اختصاص داده و در آن از افرادی نام برده است که برای اولین بار کاری را انجام داده اند؛ مثلا اولین کسی که پیش از اسلام نوشیدن شراب را بر خود حرام کرد و ...
نوروز روزی است که کشتی نوح بر کوه جودی آرام گرفت ، روزی که خداوند آنان را که از بیم مرگ از دیار خود گریخته و مرده بودند بار دیگر زنده کرد (٧)، روزی که جبرئیل بر پیامبر فرود آمد، روزی که رسول خدا علی (ع ) را بر دوش گرفت تا بت های قریشیان را از فراز بیت الله الحرام به زیر افکند، همان گونه که ابراهیم در این روز بت ها را شکست .
توضیحات ابوهلال روشن میکند که آیین برافروختن آتش در شب نوروز و پاشیدن آب در صبح آن همچنان تا روزگار او پابرجا بوده است ، هرچند که گاه مانند آنچه که در سال ٢٨٤ ق رخ داد مردم را از انجام این کارها باز میداشتند (قس طبری، ١٠/١٣٨٧: ٥١).