چکیده:
برخی از منتقدان1 با استناد به آیه:﴿امّن هو قانت آناء اللّیل ساجدا و قائما یحذر الآخرة و یرجوا رحمة ربّه قل هل یستوی الّذین یعلمون والّذین لا یعلمون انّما یتذکر اولوا الالباب﴾[2] و سایر آیات و احادیث مدعی شدهاند که: علم ارزشمند و نافع از دیدگاه قرآن و اسلام منحصر در علوم دینی است. با نگرش درآیات و روایات معلوم میگردد که هدف قرآن بیان جزئیات تمام علوم بشری نیست و علم ارزشمند را منحصر در علوم دینی نمیداند، آیات قرآن و احادیث پیامبر (ص) نهتنها به همه علوم ازجمله علوم تجربی توجه کردهاند، بلکه تذکر دادهاند که هنگام مطالعات تجربی به آفریدگار طبیعت، آسمان و... نیز توجه کنید که جمع بین ایمان و علم مطلوب است و با همدیگر منافاتی ندارند. در این مقال و مجال درصدد پاسخگویی به شبهه مطرحشده با استناد به آیات و احادیث با بهرهگیری از منابع معتبر هستیم.
Some critics1 cite the following verse: ﴾What! He who is obedient during hours of the night, prostrating himself and standing, takes care of the hereafter and hopes for the mercy of his lord! Say: Are those who know and those who do not know alike? Only the man of understanding are mindful﴿ and other verses and hadiths claim that: Valuable science from the viewpoint of the Qur'an and Islam is limited to religious sciences. With the attitudes of verses and traditions, it turns out that the purpose of the Qur'an is not to express the details of all human sciences and does not consider the science of religion to be limited to religious sciences. The Quran's verses and the Holy Prophet's (PBUH) have not only addressed all the sciences, including the empirical sciences, but noted that during studies Experiment with the creator of nature, the sky, and ... Also note that the combination of faith and science is desirable and do not conflict with each other. In this article, we are trying to answer the dubious question by referring to verses and hadiths using valid sources.
خلاصه ماشینی:
وی در بخشی از کتاب ، با استناد به آیات 9 زمر، 22 انفال، و 190-191 آلعمران، آورده است که قرآن علم ارزشمند را منحصر به علوم دینی میداند و علوم تجربی را که سبب پیشرفت فرد و جامعه است بیارزش تلقی میکند و این امر در عقبماندگی مردم تأثیر بهسزایی دارد.
تفسیر نمونه در توضیح آیۀ «قل هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون» آورده است: اگرچه سؤال فوق سؤالی است وسیع و گسترده و مقایسهای است آشکار میان آگاهان و ناآگاهان و عالمان و جاهلان، ولی نظر به اینکه قبل از ذکر این سؤال سؤال دیگری درمورد نابرابری مشرکان با مؤمنان شبزندهدار مطرح شده سؤال دوم بیشتر به همین مسئله اشاره میکند، یعنی آیا کسانی که میدانند با آن مشرکان لجوج و کوردل برابرند؛ این مؤمنان پاک و روشنضمیر و مخلص با کسانی که از این واقعیت روشن آگاه نیستند مساویاند؟ بههرحال این جمله که با استفهام انکاری شروع شده و جزء شعارهای اساسی اسلام است عظمت مقام علم و عالمان را دربرابر جاهلان روشن میسازد و ازآنجاکه این نابرابری بهصورت مطلق ذکرشده معلوم میشود این دو گروه نه در پیشگاه خدا یکساناند و نه درنظر خلق آگاه، نه در دنیا در یک صف قرار دارند و نه در آخرت، نه در ظاهر یکساناند و نه در باطن (مکارم شیرازی 1374: ج 19، 395).
بهنظر میرسد مقصود از «علم» در این آیه مطلق علم و دانش است که شامل همۀ اقسام علم مفید میشود (مکارم شیرازی 1374: ج 19، 393؛ طباطبایی 1374: ج 17، 243) و در آیۀ دیگر میفرماید: «یرفع الله الذین آمنوا منکم والذین أوتوا العلم درجات» (مجادله: 11): خدا کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و کسانی را که به آنان دانش داده شده به رتبههایی بالا میبرد.