چکیده:
زبان یکی از اصلی ترین اجزای فرهنگ است که باعث برقراری ارتباط و تبادل اندیشه می شود. زبان عامه از عناصر معنوی فرهنگ عامه و جزء گنجینه های ادب فارسی است که در آثار ادیبان پارسی به کار گرفته شده است. این زبان بخش جدایی ناپذیر فرهنگ و ادبیات عامه است؛ فرهنگی که شامل باورها، افسانه ها، مثل ها، ترانه ها و... است. بهره گیری از زبان عامه در ادبیات دوره مشروطه نمود بیش تری داشته است. شعر این دوره بیشتر پسند خاطر عام یافته است تا خاص. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی آخرین منظومه های غنایی فارسی؛ «زهره و منوچهر» ایرج میرزا و «ایرج و هوبره» لاربن را از منظر واژگان، اصطلاحات، کنایات و ضرب المثل ها، که عناصر چهارگانه زبان عامه اند، مورد بررسی قرار داده است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با وجود تشابه وزن، قالب، درون مایه و زبان دو منظومه، کاربرد زبان عامه در ایرج و هوبره نسبت به زهره و منوچهر کمتر است؛ چرا که زمان ایرج میرزا اقتضا می کرد که با مردم به زبان خود آنان سخن بگویند و بنویسند و از به کارگیری لغات و اصطلاحات و مثل ها و تکیه کلام های آشنای مردم خودداری نکنند. از طرفی دیگر، زبان آثار جمال زاده، میرزاده عشقی، نسیم شمال و دهخدا که زبان دوره مشروطه به حساب می آمد بر زبان شعری ایرج میرزا بی تاثیر نبوده است، در حالی که زبان لاربن به زبان معیار بسیار نزدیک است.
Language is one of the main components of culture giving rise to the formation of communication and exchange of ideas. The folk language which has been used in Persian literary works considered as both one of the treasures of Persian literature and spiritual elements embedded in folk culture. It is an integral part of folk culture and literature، which includes beliefs، myths، parables، songs، etc. The use of folk or common language، is more evident in the literature of Constitutional period. The poetry of this period appears to be more of a demonstration for general approbation than for specific. Accordingly، the descriptive-analytical method has been used in this study to investigate the four elements of common language including lexicon، idioms، allusions and proverbs in the latest Persian lyrics namely "Zohreh and Manouchehr" composed by Iraj Mirza and "Iraj and Houbara" composed by Qasem Larbon. The findings suggest that although there is a similarity in prosody، form، content and linguistic features of these two rhymed systems، the common language usage seems to be less in "Iraj and Houbara" than "Zohreh and Manouchehr" due to the time in which the use of idioms ، parables and boilerplate was inevitable.Language of poetry applied by Iraj Mirza has also been influenced by such language while it is more close to the standard language in the works of Larbon.
خلاصه ماشینی:
نويسندة يک صد منظومۀ عاشقانۀ فارسي منظومۀ «ايرج و هوبره » را در کنار «زهره و منوچهر» ايرج ميرزا، با عبارت «شايد بتوان آخرين منظومه هاي غنايي ادبيات دوران جديد به شمار آيد» معرفي مينمايد (ذوالفقاري، ٣٠:١٣٩٢).
واژگان محاوره گرايش به سادگي و نزديکي به زبان محاورة مردم در شعر فارسي- که قيام متهورانه اي در برابر «اصول و مقررات » ادبي گذشتگان است - فصل جديدي در ادبيات منظوم ايران باز ميکند که سرآغاز آن با نام ايرج ميرزا همراه است و بايد او را يکي از پيشوايان عمدة اين انقلاب دانست (آرين پور، ١٣٧٥،٢/ ٤١٥).
٣ از کاربرد زبان عامه در حوزة اسم در منظومۀ «ايرج و هوبره » ميتوان به واژگان زير اشاره کرد: چهــــره اش از هــــرم هــــوا آذرنــــگ دستـــۀ گـــل در بغلــش رنـگ رنـــگ (لاربن ، ١٦:١٣٦٣) کـــوه در آن دور نشستـــه بـــه خـــون از گل و گردن زده خـونش بـرون (٥٦) ترکيب «گل و گردن » در محاوره به معني «گردن و اطراف آن » (انوري، ١٣٨٢: ٦٢٠٢/٦) آمده است .
، اين در حالي است که در منظومۀ «ايرج و هوبره » ـ با وجود آشنايي لاربن به زبان فرانسه ـ استفاده از واژگان اروپايي کاربرد نداشته است .
مانند مصراع دوم ابيات زير که از مثنوي «هديۀ عاشق » انتخاب شده است : نشــــده از گــــل رويـــش سيــــراب کـه فـلـک دسـتـه گـلــي داد بــه آب خوانـده بــود ايـن مثـل آن مايــۀ نــاز کـــه نکـــويي کـــن و در آب انـــداز بکـــنش زيـــب ســـر اي دلبــــر مــــن يـاد آبــي کـه گـذشــت از ســر مــن (همان ، ١٤٩) ايرج ميرزا تعبيرات و ضرب المثل هاي فارسي را بجا و به هنگام در اشعار خود وارد کرده و کلام اديبانه را به زبان متداول عامه تا حد زيادي نزديک ساخته است (آرين پور، ١٣٧٥: ٤١٦/٢).