چکیده:
مکان یکی از چالشبرانگیزترین مباحث فلسفی در طول تاریخ فلسفهاسلامی بوده است. ارسطو آغازگر این بحث بوده و با تبیین امارات مکان، به تبیین دیدگاه سطح در این مورد همراه با نقادی نظریات دیگر بخصوص نظریه بعد مجرد یا فضاء خالی پرداخته است. فهم اشتباه ارسطو از عبارات افلاطون در رساله تیمائوس سبب پدید آمدن نظریه فضاء خالی در مباحث مربوط به مکان گشته است. فیلسوفان مسلمان بویژه ابنسینا با در نظرنگرفتن این اشتباه تاریخی، به نقادی این نظریه پرداختهاند که مهمترین استدلالها در این زمینه تداخل ابعاد و تحقق ابعاد بدون ماده میباشد. فخررازی با نقادی استدلالهای ابنسینا به نظریه فضاء خالی گرایش یافته است. در پژوهش حاضر اثبات گردیده که انتقادات فخررازی به استدلالهای ابنسینا ناشی از غفلت از مبانی فلسفه مشائی بخصوص امتناع تحقق ابعاد بدون ماده میباشد.
خلاصه ماشینی:
"با نظر به این نکته، بعد مجرد یا فضاء خالی از هرگونه بعدی، هیچگونه کثافت و غلظتی ندارد و از این جهت در صورتی که نظریه بعد در مورد مکان صحیح باشد، از حصول جسم در آن تداخل ابعاد اجسام لازم نمیآید؛ زیرا بعد خالی، لطیف بوده و جسم کثیف میباشد و تداخل دو جسم کثیف ممتنع است نه یک جسم لطیف با جسم کثیف دیگر.
نقد: مقدمه نخست فخررازی یعنی اشتراک همة اجسام در بعد و امتداد داشتن نیاز به تفصیل دارد؛ زیرا چنین اشتراکی صرفا مفهومی است، مانند اشتراک همة موجودات در مفهوم وجود، ولی بدلیل تشخص و فردیت هر جسمی در خارج، ابعاد هریک متمایز از دیگری است و حصول جسم در مکان، امری خارجی میباشد نه مفهومی ذهنی.
تمایز نداشتن ابعاد متمکن با ابعاد مکان ابنسینا استدلالی دیگر در ابطال نظریه بعد مجرد در مورد مکان بدین شرح اقامه میکند: در صورتی که ابعاد جسم در ابعاد مکان یعنی فضاء خالی از هرگونه جسمی حلول نماید، ابعاد هر دو در ماهیت و حقیقت بعد داشتن مشترک هستند؛ زیرا ماهیت بعد، امتداد داشتن است و تفاوتی میان ابعاد جسم و فضاء خالی در این زمینه نیست.
از نظر ابن سینا بدلیل تداخل ابعاد مکان با متمکن و از اینرو عدم تمایز ابعاد آنها و محال بودن تحقق ابعاد بدون ماده این نظریه صحیح نمیباشد و بعد مجرد یا فضاء خالی تحقق خارجی ندارد تا اینکه مکان اجسام مادی قرار گیرد."