چکیده:
موضوع جاودانگی ماندگاری برخی از کافران در آتش دوزخ، مسئلهای است که همواره مورد توجه اندیشمندان بهویژه در دوره معاصر بوده است. مفسران و عقایدشناسان به فراخور نحله کلامی خویش در این باره پاسخهایی درون دینی و برون دینی ارائه کردهاند. علامه طباطبایی مطابق نظریه مشهور، به جاودانگی دوزخ برای برخی از کافران معتقد است. وی در اثبات این نظریه، از براهین فلسفی و شواهد قرآنی بهره برده و بر این باور است که با نهادینه شدن احوال و ملکات زشت در نفس آدمی، بهتدریج در جان انسان نفوذ کرده و با روح او عجین میگردد، چنین انسانی با همان نفس زشت خودساخته وارد آخرت میشود و چون ذات وی با شقاوت شکل گرفته است، دائما گرفتار عذاب خواهد بود. از نظر علامه، نظریه خلود بر پایه نص قرآن و روایات مستفیض بوده و هیچ گریزی از پذیرش آن نیست. برخی از مفسران معاصر، با نقد این دیدگاه، بر این باورند که نظریه خلود در آتش دوزخ، با اصل قرآنی برابری کیفر و کردار سازگار نیست و علامه تحت تاثیر پیشفرضهای کلامی و فلسفی خویش، چنین نظریهای را بر آیات قرآن تحمیل نموده است. مقاله حاضر با رد این ادعا، به دفاع از نظریه علامه پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
جاودانگي عذابهاي دوزخ آيا جاودانگي کيفرهاي دوزخ براي گناهان محدود و زودگذر دنيوي با عدل الهي سازگاري دارد؟ پاسخ عقايدشناسان اشعري در برابر اين سؤال روشن است؛ زيرا ـ چنانچه گفته آمد ـ در نظر آنان، خرد بشري توانايي درک و داوري درباره زشتي و زيبايي افعال الهي را ندارد و نيک آن است که شارع آن را نيک بداند و زشت آن است که شارع آن را زشت معرفي کرده باشد؛ بنابراين، اگر خدا همه انسانهاي صالح را جاودانه در دوزح عذاب کند، عين عدل است، تا چه رسد که بخواهد کافران عنود را براي هميشه در آتش بسوزاند و قضاوت درباره اين مجازات سخت الهي، در حوصله دانش ما نبوده و ورود ما به حوزه افعال الهي نه ممکن و نه رواست؛ اما با توجه به اينکه دانشيان عدليه، حسن و قبح افعال را عقلي و رفتارهاي خدا را قابل درک براي بشر دانستهاند و نيز بر اين باورند که خدا جز به نيکي فرمان نميدهد و جز از بدي باز نميدارد، ناگريز از پاسخگويي به اين پرسشاند.