چکیده:
بی شک مساله ی علم الهی یکی از مهم ترین و پیچیده ترین مباحث در علم کلام و فلسفه ی اسلامی است. متکلمان و فلاسفه اسلامی در ابعاد مختلف علم الهی از جمله چگونگی اثبات و کیفیت آن، تقریرها و استدلال های مختلفی بیان نموده اند و ملامهدی نراقی در این دو بخش نظرات بدیعی را ارائه نموده که تا پیش از او مطرح نبوده است. سوال اصلی در این مقاله آن است که اندیشه های نوین ملامهدی نراقی در استدلال بر اصل علم الهی و کیفیت آن چیست؟ پس از بحث و بررسی آثار مختلف نراقی از جمله اثر جامع الافکار و ناقد الانظار، با روش کتابخانه ای به نتایج زیر دست یافتیم:
اول: صحیح ترین وجه در اثبات اصل علم الهی بر مبنای قاعدهی «کل مجرد عاقل لذاته» این است که هر موجود مجرد قائم بذاته، امکان ادراک و تعقل را داراست اما فعلیت تعقل در آن منوط به تحقق قوی ترین علاقه ی موجود بین عاقل و معقول است که آن هماناحضور ذات نزد ذات (علم حضوری) است.
دوم: در بحث کیفیت علم الهی دیدگاه برتر آن است که مناط علم تفصیلی پروردگار به جمیع اشیاء چه قبل و چه بعد از ایجاد مشمولیت و معلولیت تمامی موجودات برای عله العلل و حضور و انکشاف تام آنها به مناط حضور ذات الهی نزد ذاتش می باشد که به مراتب حضور واجب نزد ذاتش از حضور خود اشیاء نزد واجب متعال اقوی است.
خلاصه ماشینی:
"سوال اصلی در این مقاله آن است که اندیشههای نوین ملامهدی نراقی در استدلال بر اصل علم الهی و کیفیت آن چیست؟ پس از بحث و بررسی آثار مختلف نراقی از جمله اثر جامع الافکار و ناقد الانظار، با روش کتابخانه ای به نتایج زیر دست یافتیم:اول: صحیح ترین وجه در اثبات اصل علم الهی بر مبنای قاعدهی "کل مجرد عاقل لذاته" این است که هر موجود مجرد قائم بذاته، امکان ادراک و تعقل را داراست اما فعلیت تعقل در آن منوط به تحقق قوی ترین علاقه ی موجود بین عاقل و معقول است که آن هماناحضور ذات نزد ذات (علم حضوری) است.
دیدگاه بهمنیار (م458ق) به اعتقاد بهمنیار ملاک و مناط این که یک شیء بتواند به ذات خود علم وآگاهی داشته باشد این است که موجود لذاته باشد؛ البته مدرکیت تنها در موجودات مجرد و غیر مقارن با ماده قابل تصور است در نتیجه اثبات ادراک در موجودات منوط به تحقق تجرد و نیز وصف لذاته بودن است لذا می بینیم موجوداتی مثل قوای حسی ما – مثل سمع و بصر- ذات خود را تعقل نمی کنند چون موجود لذاته نیستند (ابن مرزبان، 1375، 494-493).
با توجه به آنچه گفتیم به اعتقاد نراقی در هر موجود مجرد قائم بذاته، امکان ادراک و تعقل وجود دارد اما فعلیت تعقل برای او منوط به تحقق یکی از علاقاتی است که بین عاقل و معقول وجود دارد، و قوی ترین نوع علاقه حضور ذات نزد ذات (علم حضوری) است (نراقی، 1381، ج2، ص 46-44 و نیز ص 64)."