چکیده:
نقد کهنالگویی یکی از رهیافتهای اصلی نقد ادبی معاصر و مبتنی بر نقد روانشناختی است که به کشف ماهیت کهنالگوها و نقش آنها در ادبیات میپردازد. آثار عرفانی همچون بسیاری از آثار ادبی دیگر منعکس کننده نمادین کهنالگوهاست. بررسی موردی حاضر خوانشی یونگی از داستان زن صالحه در الهی نامه عطار است. در پژوهش حاضر سعی شده تا با رویکردی توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای، مبانی نظری دیدگاه یونگ و کهنالگوهای مورد نظر او به اختصار معرفی شوند. این پژوهش با محور قراردادن شخصیتها، موقعیتها و نمادهای کهنالگویی به تحلیل داستان میپردازد و نشاندهنده قابلیتهای بالای این اثر در حیطه ناخودآگاه روان آدمی و سرشار از کهنالگوها است. آنچه از پژوهش حاضر مستفاد میشود این است که حکایت مورد بحث از ظرفیت بالای تاویل بر مبنای نظریات روانکاوانه یونگ برخوردار است. زن صالحه که کهنالگوی قهرمان در شخصیت او حاکم است در موقعیت کهنالگویی سفر با طی کردن فراز و فرودهای مختص این کهنالگو و پشت سر گذاشتن نیروهای ناخودآگاه جمعی نظیر پیر دانا، ولادت مجدد، آنیموس، سایه و پرسونا به مرحله خودشناسی و فردیت دست یافته و مراحل سلوک را به بهترین شکل به سرانجام رسانده است.
خلاصه ماشینی:
در زمینهی تحلیل آثار ادبی از منظر کهنالگوها، در زبان فارسی کتابها و مقالاتی نگاشته شدهاست؛ از جمله: مقاله «پیشینه و بنیادهای نظری و رویکرد نقد اسطورهای و زمینه و شیوهی کاربرد آن در خوانش متون ادبی» نوشته فرزاد قائمی (1389) که ضمن بررسی پیشینه و مبانی نظری این روش، به اهمیت، شکل و شیوه کاربرد آن در خوانش متون ادبی پرداخته شده است؛ مصطفی باباخانی (1389)، در مقاله «اسطوره در شناخت ادبیات» دربارهی نقد اسطورهای و دیدگاههای متنوعی که در این زمینه وجود دارد سخن گفته است؛ حری (1388) «کاربردکهنالگوها در شعر کلاسیک و معاصر در پرتو رویکرد ساختاری به اشعار شاملو» را نگاشته؛ مریم حسینی (1387) به «نقد کهنالگویی غزلی از مولانا» پرداخته؛ محمدرضا قربانصباغ و مریم سلطانبیاد (1390) در مقاله «بررسی قابلیتهای نقد کهنالگویی در مطالعات تطبیقی ادبیات با نگاهی گذرا به کهنالگوهای سایه و سفر قهرمان» ضمن بررسی محدودیتهای مکتب فرانسه، نشان میدهد که چگونه با تلفیق معیارهای نقد کهنالگویی و قابلیتهای مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی میتوان دو حوزه نقد و ادبیات تطبیقی را وارد تعاملی کارآمد و سازنده کرد ؛ عرفان احمدی (1389) «تحلیل کهنالگویی داستان پادشاه و کنیزک» را نگاشته؛ پروانه دلاور، محمدعلی گذشتی و علیرضا صالحی (1394) به «بررسی کهنالگو در شعر احمد شاملو با نگاه کاربردشناختی» پرداختهاند؛ فرهاد درودگریان (1393) «تولد دوباره پیر چنگی در مثنوی مولوی» را بر اساس نظریات یونگ، تحلیل کردهاست؛ مریم حسینی و نسرین شکیبی ممتاز (1391) در مقاله «سفر قهرمان در داستان حمام بادگرد بر اساس شیوهی تحلیل کمپبل و یونگ» این روایت را با رویکردی روان شناختی- اسطوره شناختی و از نظرگاه جوزف کمپبل و کارل گوستاو یونگ تحلیل نمودهاند.