چکیده:
«بغض ».از مهمترین عواطف دینی است که در این مقاله از دو زاویه بررسی میشود. از زاویه نخست ماهیت این مفهوم و تفاوت آن با مفهوم کینه بررسی میشود و از زاویه دوم، هنجارهای اخلاقی حاکم بر این عاطفه در روابط دیندارانه تبیین خواهند شد. نتیجه این بررسی حاکی از آن است که اولا: مفهوم بغض با مفهوم کینه بسیار متفاوت است؛ کینه ماهیتی غیراخلاقی دارد؛ اما بغض دینی، عاطفهای اخلاقی است که هنگام نقض ارزشهای دینی ـ اخلاقی نمودار میشود؛ ثانیا: در صحنه عمل، افراد با ادعای بغض دینی، اغراض شخصی و کینه خود را آشکار میسازند. اصول مختلفی همچون پرهیز از خوشبینی به خود به هنگام بغضورزی، خیرخواهی مبغوض، پرهیز از پیشداوری از جمله هنجارهای حاکم بر این عاطفه برای عدم خروج بغض از حالت اخلاقی آن است. این تحقیق به هدف برداشتن گامی برای کاربست صحیح بغض در روابط دیندارانه جمعی صورت گرفته است. دستمایه تحقیق حاضر، آموزههای قرآنی ـ روایی درباره بغض و کینه و برخی مطالعات اخلاقی و روانشناختی مرتبط با این موضوع میباشد. بر این اساس، تحقیق حاضر به روش اسنادی مبتنی است و به تناسب مقام، شکلی توصیفی یا تحلیلی پیدا میکند.
The paper has focused on grudge، as one of the most important religious emotions. Firstly، the nature of this concept and its difference with the concept of hatred، kinah، are examined and، then، moral norms governing it in the religious relations will be explained. As founded in the study: the concept of grudge differs considerably with that of hatred; hatred has an immoral character، while religious grudge is a moral emotion appearing in the cases of breaking ethico-religious values; again، in the scene of action، one، claiming religious grudge، may make his/her personal bad intention clear. Various principles such as avoiding optimism when grudging and badly-intended benevolence، and avoidance of prejudice، may be regarded as necessary norms providing this affection`s nature as opposed to immoral state. This research has intended to take steps toward establishing this moral affection properly in a religious society. The study has been performed on the Qur'anic verses and narratives in the field along with some ethical and psychological teachings related to the issue. Accordingly، the study has used a documentary method and taken an analytico-descriptive form.
خلاصه ماشینی:
با توجه بهمعنای بغض و نیز ارتباط آن با واژه عداوت، آیا میتوان برای آن ارزش اخلاقی در نظر گرفت و آیا آموزههای دینی بدان ترغیب کردهاند؟ پاسخ این پرسش را در مطالب آتی خواهیم یافت.
(ابنبابویه، 1413: 4 / 400) از بیان روایات دیگر خودداری میکنیم و به این نکته بسنده میکنیم که در اهمیت دوری از بغض، همین بس که در روایات حتی هنگام کارهای عادی نیز به دعا برای رهایی از بغض سفارش شده است.
مطالب آتی، حقیقت حقد را بیشتر آشکار میکند و این پرسش مقدر که آیا ممکن نیست حقد نیز همانند بغض با توجه به متعلق آن، ارزش اخلاقی پیدا کند، پاسخ خود را خوهد یافت.
مواردی هست که بهقطع میتوان آن را مصداق بغض نامید در مقابل مواردی نیز وجود دارد که بهروشنی مصداق کینه قرار میگیرد؛ اما در این میان برخی موارد وجود دارند که نمیتوان آن را نه کینه و نه بغض نامید؛ بلکه به هر نسبت که این نشانگان یکی قویتر باشد، به آن طرف میل خواهد کرد و وجه ارزشی و ضدارزشی آن قویتر یا ضعیفتر میشود.
هیجان «بغض دینی» بهجهت ماهوی حاکی از موضعگیری منفی نسبت به مبغوض است؛ ازاینرو بیش از موقعیتهای عادی در لبه پرتگاه خودفریبی قرار دارد؛ درنتیجه بدبینی به نفس، امری حیاتی است؛ زیرا این امکان وجود دارد که فرد، عقدههای شخصی و ازجمله کینه خویش را بغض دینی بنامد (خودفریبی) در حالیکه ناظر بیرونی در عمل او تسویه حسابهای شخصی و کینهتوزی را مشاهده میکند؛ بنابراین اولین گام در خالصسازی بغض دینی، متهم کردن نفس است.