چکیده:
دانش پزشکی در آغاز پیشینۀ تاریخی خود با خرافات و روشهای سحرآمیز همراه بود. پس از آنکه پزشکی از خرافات جدا شد و بر پایۀ چند اصل کلی و تجربۀ بالینی قرار گرفت کماکان روشهای غیر علمی در آن تأثیرگذار بوده است. فردوس الحکمه از جملۀ نخستین آثار جامع پزشکی دورۀ اسلامی است امادر آن میتوان اشارات و تجویز روشهای غیر علمی را به وفور مشاهده کرد. در این مقاله که به روش توصیفی و با تکیه بر فردوس الحکمۀ طبری تألیف شده است، تلاش میشود به کاربرد و اثر بخشی طلسمات، تعاویذ و روشهای جادویی در دانش پزشکی پرداخته شود. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که طبری به تأثیر و ارتباط علم تنجیم و خواص جانداران و کارکرد طلسمات در دانش پزشکی اعتقاد داشته است؛ از این رو وی با تأثیرپذیری از مکاتب پزشکی تمدنهای پیشین و باورپذیری از طبابت عامیانه، سحر و جادو را منشأ بروز بیماری دانسته و در درمان بیماریها و تجویز دارو شیوههای آمیخته با خرافات و کارکرد تعاویذ را از نظر دور نداشته است و به سحر و طلسمهای مختلف توسل میجوید.
Medical practice was mixed، from the very beginning، with superstitious and magical concepts and methods. Even when medicine freed itself from superstition and was based on general pricniples and clinical examination، some vestiges of non-scientific methods and concepts could still be witnessed in it. Firdaws al-Hikma is one of the earliest medical texts of Islamic period in which some traces of non-scientific concepts and prescriptions are attested. In this article، we intend to treat the use of talismans، charms and magical methods in the medical practice. Our research shows that the author believed in the relation between astrology، the properties of living beings، and use of talismans in medicine. In this respect he was influenced by former medical schools.
خلاصه ماشینی:
يافته هاي پژوهش حاکي از آن است که طبري به تأثير و ارتباط علم تنجيم و خواص جانداران و کارکرد طلسمات در دانش پزشکي اعتقاد داشته است ؛ از اين رو وي با تأثيرپذيري از مکاتب پزشکي تمدن هاي پيشين و باورپذيري از طبابت عاميانه ، سحر و جادو را منشأ بروز بيماري دانسته و در درمان بيماريها و تجويز دارو شيوه هاي آميخته با خرافات و کارکرد تعاويذ را از نظر دور نداشته است و به سحر و طلسم هاي مختلف توسل ميجويد.
فردوس الحکمه نوشتۀ ابن ربن طبري همچون ديگر آثار جامع پزشکي هم عصر خود نوعي دائرة المعارف پزشکي يا کناش است که علاوه بر موضوعات پزشکي، در آن اطلاعات و مطالبي در بارٔە حکمت طبيعي، تجربيات شخصي (براي نمونه او مينويسد: «من در طبرستان صاعقه هايي ديدم که صخره ها و درختان بزرگ را تکه تکه ميکردند» ص ٢۵) نجوم ، هواشناسي و روان شناسي و آگاهيهاي غير مرتبط با پزشکي (ص ۵٢٧) نيز يافت ميشود.
مورخان تاريخ پزشکي به رواج استفاده از اين روش در درمان بيماران در تمدن هاي کهن اشاره کرده اند (براي نمونه نک : الگود، ص ٢٠‐٢٢؛ نجم آبادي، ص ٩٨‐٩٩؛کاوياني پويا، ص ٢۴‐٢۵).
جادو و کهانت در آثار پزشکي تمدن اسلامي هر چند اين طور به نظر ميرسد که پزشکي در دورٔە اسلامي مربوط به دوره اي است که دانش پزشکي در سنت قديم خود بايد به حدي رسيده باشد که اثر بخشي طلسمات و تعاويذ فراموش شده باشد، اما در متن هاي پزشکي همچنان اشاره به روش هاي درماني جادويي و تمثيلي مشاهده ميشود.