چکیده:
سیاست و قدرت نرم به دو شیوه می باشد؛یکی ممدوح که مورد تایید اسلام است ( هدایت و ارشاد الهی) و دیگری مذموم ( اغوای شیطانی و با تزویر ) که از نظر اسلام مردوداست . امویان از قدرت نرم به خوبی بهره بردند .آنان سیاست دوم قدرت نرم را انتخاب کردند. آنها می دانستند که همیشه سیاست ها و قدرت سخت کار گشا نیست بلکه روش نرم سیاسی و فرهنگی ظاهر فریب برای جامعه نو پای اسلامی که خود را پایبند اسلام نشان می داد بهترین روش می باشد .روش های نرم سیاسی که در پیش گرفتند باعث رسیدن آنها به خواسته هایشان گردید .
سیاست بازگشت خزنده به قدرت، انتقال مرکز قدرت به شامات که بیشتر اهالی آن از اسلام حقیقی به دور بودند، سوء استفاده از مفاهیم دینی ، جعل حدیث و روایت در جهت منافع سیاسی خود ،ترور شخصیت و تخریب رقبای خود از نمونه هایی سیاست های نرم مزورانه آنها بود .
در این مقاله پژوهشگر سعی دارد با شیوه توصیفی - تحلیلی مبتنی بر تتبع در کتب تاریخی سیاست های نرم امویان را که نقش اساسی در موفقیت آنها جهت رسیدن به اهدافشان داشت بررسی و تبیین نمایند
خلاصه ماشینی:
"(اصفهانی ،1963/6/355)در تاریخ آمده است روزی که ابو سفیان برسرقبرحمزه(رضی الله عنه) آمد با پایش بر زمین کوبید و گفت :خدایت رحمت کند،برسرچیزی با ما جنگیدی که عاقبت در دست ما قرار گرفت(زمانی این کار را انجام داد که عثمان به خلا فت رسیده بود)(توحیدی،بی تا : 2/75) حضرت علی (ع)قدرت به شیوه نرم چنین معرفی می کند: معاویه با به کار گیری انواع فریب اغوا و نیرنگ و نگاه به قدرت و دستیابی به حکومت به عنوان طعمه در جریاناتی مانند ماجرای حکمیت تلاش کرد با سیاست فریبکارانه قرآن برسر نیزه کردن نظرات مردم را به خود جلب کند.
این عالمان حدیث وظیفه داشتند که موقعیت امویان و قریش در میان اعراب تحکیم بخشند و تبعیض امویان در برتری عرب بر عجم را توجیه نمایند که سلیمان بن عبدالملک دستور داد هرکس به قریش ناسزا گوید شلاق بزنند(زمخشری ،بی تا: 1/135)حدیث سازی و جعل روایت به نفع امویان و علیه مخالفان در عصر امویان ابزاری بود که نهایت بهره برداری را از آن کردند و مانند قدرتی نرم در اختیار دستگاه خلافت اموی قرار گرفت و توانستند به وسیله آن به اهداف خود برسند.
(مدرسی ،1378: 35) معاویه و خاندان اموی برای بازسازی خود دمشق و منطقه شامات را بهترین مکان تشخیصدادندزیرا این منطقه از مدینه و مکه دور بود و بنی امیه که کارنامه خوبی در برخورد با اسلام نداشتند آن را بهترین مکان جهت بازسازی و نفوذ در ارکان قدرت یافتند و شروع به جمع آوری پول و ثروت ،نیرو کادر سازی و نفوذ در دل و ذهن مردم نمودند."