چکیده:
یکی از راههای افزایش اعتبار تجاری، کاستن از عدم تقارن اطلاعاتی موجود بین خریدار و فروشنده است. خریداران میتوانند با افزایش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، اطلاعات بیشتری درخصوص وضعیت و عملکرد مالی خود به فروشندگان عرضه کنند؛ عدم تقارن اطلاعاتی موجود را کاهش دهند و از این طریق موجب افزایش اعتبار دریافتی از فروشندگان شوند. پژوهش حاضر، رابطۀ کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا را با میزان اعتبار تجاری در 146 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران در بازۀ زمانی 1383 تا 1395 بررسی کرده است. بهدلیل درونزا بودن دو متغیر کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، برای آزمون فرضیههای پژوهش از رگرسیون با متغیرهای ابزاری و برآوردگر حداقل مربعات دومرحلهای (2SLS) استفاده شد و مقایسهای میان نتایج آن با یافتههای رویکرد حداقل مربعات معمولی (OLS) به عمل آمد. نتایج رویکرد متغیرهای ابزاری نشان میدهد با افزایش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، میزان اعتبار تجاری افزایش مییابد. با این حال، نتایج رویکرد حداقل مربعات معمولی فقط گویای تأثیر مثبت و معنادار کیفیت افشا (و نه کیفیت گزارشگری مالی) بر اعتبار تجاری است.
One way to increase business credit is to reduce the information asymmetry between buyer and seller. By increasing the financial reporting quality and disclosure quality, buyers can provide more information to their vendors on their financial position and performance, reduce the existing information asymmetry and thereby increase the received credit from sellers. This research investigates the relationship between financial reporting quality and disclosure quality with commercial credit in 146 firms listed in the Tehran Stock Exchange during 2004-2016. Because the financial reporting quality and the disclosure quality are endogenous variables, to hypotheses testing, this paper uses the instrumental variable approach along with two stage least squares estimator (2SLS) and compares these results with the results of ordinary least squares estimator (OLS). The results of 2SLS approach show that the increase in financial reporting quality and disclosure quality increases the amount of commercial credit. However, the results of OLS approach show that disclosure quality (and not financial reporting quality) has a significant positive effect on commercial credit.
خلاصه ماشینی:
به دلیل درون زا بودن دو متغیر کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا، برای آزمون فرضیه های پژوهش از رگرسیون با متغیرهای ابـزاری و برآوردگـر حـداقل مربعـات دومرحله ای (SLS٢) استفاده شد و مقایسه ای میان نتایج آن با یافته های رویکرد حداقل مربعات معمولی (OLS) به عمل آمد.
در بیشتر پژوهش های پیشین خـارجی (ماننـد یـان ، ٢٠١٣ و دای و یانـگ ، ٢٠١٥) و داخلـی (ماننـد ایـزدی نیـا و طـاهری ، ١٣٩٤ و کامیـابی و گرجیـان ، ١٣٩٥) درخصـوص رابطـة کیفیـت گزارشگری مالی و مؤلفه های کیفیت سود (مانند هموار بودن ١ و میزان محافظه کاری ١) بـا اعتبـار تجاری ، متغیرهای ذکرشده ، برون زا١ بوده و از رویکرد حداقل مربعات معمولی ١ استفاده شده است .
از سوی دیگر همـان گونـه که پیش از این بیان شد، با اینکه دو متغیر کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت افشا به لحاظ نظری می توانند درون زا در نظر گرفته شوند، در اغلب پژوهش های خارجی و داخلی انجـام شـده در ایـن حوزه ، برون زا فرض شده و برای بررسی آنها از رویکرد حداقل مربعات معمولی استفاده شده است .
افزون بر آن ، معناداری آمارة آزمون درون زایی دوربین ـ ووــ هاسـمن ١ (٨٦/٣٠٢) در سطح ١ درصد نشان می دهد متغیر کیفیت گزارشگری مـالی ، درون زاسـت کـه بـرای بررسـی رابطة آن با اعتبار تجاری ، به کارگیری رگرسیون حداقل مربعات معمولی بـه نتـایج قابـل اتکـایی نمی رسد و استفاده از رویکرد متغیرهای ابزاری و برآوردگر حداقل مربعات دومرحلـه ای ، از توجیـه کافی برخوردار است .
Does accounting information quality matter for SMEs’ use of trade credit?