چکیده:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نفوذ اجتماعی و بهرهوری و کارآیی پژوهشگران حوزه علوم قرآن و حدیث ایران است.
روش شناسی: این پژوهش با استفاده از روشهای رایج در مطالعات علمسنجی و با فنّ همنویسندگی و روش تحلیل شبکه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه مقالههای چاپشده در مجلههای حوزه علوم قرآن و حدیث تشکیل میدهند که در بازه زمانی دهساله (1385-1394) در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شدهاند. برای تهیه ماتریس از نرمافزار بیباکسل و برای ترسیم نقشه علمی از نرم افزارهای یو.سی.آی.نت استفاده شده است.
یافته ها: بر اساس تجزیهوتحلیل دادهها، میانگین تعداد نویسنده در مقالههای حوزه علوم قرآن و حدیث 6/1 نفر بوده است. همچنین میانگین دریافت استناد به ازای هر مقاله 1/0 است که نشان میدهد پژوهشگران این حوزه چندان به مقالههای یکدیگر ارجاع نمیدهند. یافتههای پژوهش همچنین نشان داد بین نفوذ اجتماعی و بهرهوری و همچنین نفوذ اجتماعی و کارآیی رابطه وجود دارد. علاوه بر این، نتایج نشان داد شبکه اجتماعی این پژوهشگران سست و کمتراکم است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پژوهشگران حوزه علوم قرآنی از همکاری گروهی پایینی برخوردارند. همچنین، کمتر به آثار همکاران خود استناد میکنند. نتایج آزمون رگرسیون نشان داد 10% واریانس مربوط به کارآیی توسط نفوذ اجتماعی (109/0 = R2) و 22% واریانس مربوط به بهرهوری توسط نفوذ اجتماعی تبیین میشود (218/0 = R2). پس پژوهشگران این حوزه باید به سمت تشکیل تیمهای پژوهشی و داشتن راهبرد همنویسندگی پیش بروند.
خلاصه ماشینی:
رابطۀ بین نفوذ اجتماعی و بهرهوری و کارآیی در شبکه اجتماعی همنویسندگی پژوهشگران علوم قرآن و حدیث ایران<FootNote No="7" Text=" این مقاله بخشی از طرحی است که با حمایت مالی دانشگاه پیام نور انجام شده است.
نفوذ اجتماعی، بهرهوری پژوهشی، کارآیی پژوهشی، مرکزیت، حوزه علوم قرآن و حدیث ایران مقدمه مشارکت بین پژوهشگران در ذات نظام علمی وجود دارد و بیش از چهارصد سال است که رواج یافته است (بیور و روزن<FootNote No="11" Text=" Beaver &amp;amp; Rosen"/>، 1978).
در پژوهشهای مختلف حوزۀ علمسنجی، منظور از کارآیی همان تعداد استنادهاست (بورگمن<FootNote No="24" Text=" Borgman"/>، 1990؛ لانگ<FootNote No="25" Text=" Long"/> و دیگران، 2014)؛ که برخی از آن بهعنوان نشاندهندۀ کیفیت پژوهش نیز نام میبرند (کینگ<FootNote No="26" Text=" King"/>، 1987؛ لاوانی<FootNote No="27" Text=" Lawani"/>، 1977) زیرا تأثیرگذاری یک پژوهشگر همچنین از طریق استنادهای مربوط به آثارش بررسی میشود.
«زنگیشه، سهیلی و احمدی» (1393) نیز در مقالهای پژوهشگران حوزۀ اسلام و علوم قرآنی را در بازۀ زمانی 1993-2012 به روش تحلیل استنادی و همنویسندگی مورد مداقه قرار و نشان دادند که همکاری میان نویسندگان این حوزه ضعیف بوده است.
بررسی رابطه بین بهرهوری و کارآیی پژوهشگران نیز از متغیرهایی است که در مطالعات مربوط به تأثیرگذاری و نفوذ اجتماعی بررسی شده و نتایج نشاندهندۀ آن بوده است که بیشتر سنجههای مرکزیت (نفوذ اجتماعی) توانایی پیشبینی متغیر بهرهوری و کارآیی را دارند (سهیلی و دیگران، 2017؛ سهیلی و منصوری، 1393، هو، کرشمر و لیو<FootNote No="30" Text=" Hou, Kretschmer, Liu"/>، 2008، هیل<FootNote No="31" Text=" Hill"/>، 2010، بادار، هیت و بادیر<FootNote No="32" Text=" Badar, Hite, Badir"/>، 2013).