چکیده:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی نقش یا نقشهای مدیران گروههای آموزشی در ایجاد و تقویت تسهیم دانش در میان استادان دانشگاهها بود تا از این طریق بتوان نقش مدیران گروهها را در این امر به طور بارزتر و شفاف تر پیدا و هشدار های لازم را ارائه کرد. روش: جامعه آماری پژوهش را اعضای هیئت علمی و مدیران گروههای آموزشی کلیه دانشگاه های مازندران تشکیل دادند. بدین منظور، 15 نفر از استادان با تجربه، به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و با آنان مصاحبه شد. داده های پژوهش به شیوة مصاحبه عمیق با پرسشهای مختلف و بازپاسخ جمع آوری شد. یافته ها: 120 عبارت شاخص و بارز بیان شده از سوی مصاحبه شوندگان، استخراج و پس از کدگذاری باز، در قالب18 بعد از نقش های مدیران گروههای آموزشی در رابطه با تسهیم دانش که ابعاد مهم فردی، عاطفی، علمی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مذهبی آنان را شامل می شد، گنجانده شد. نتیجه گیری: مصاحبه شوندگان بیشترین نقش مدیران گروه ها را در برگزاری مناسب جلسات گروههای آموزشی در راستای تسهیم دانش اعلام کردند.
خلاصه ماشینی:
"برای مثال، آنطور که فرد شمارۀ 4 شرکتکننده در Drucker Choo & Bontis Knowledge Management Gupta & Govindaragan Rismark & Solvberg مصاحبه از خاطرات استاد با تجربهای در یک کنفرانس در مالزی بیان میداشت که معتقد بود «هنگام نوشیدن یک فنجان چای در اتاق استراحت، استادان بخشهایی از تجربیات خود را به استادیار جوان دانشگاه انتقال میدهند».
در طول مصاحبه، نتایج به دست آمده به طور مرتب بررسی و بازبینی میشد و موارد ناقص و ناپخته مجددا از افراد جدید کشف میشد؛ به طوری که پس از اتمام مصاحبه، تقریبا همۀ مواردی که مربوط به نقش مدیران گروههای آموزشی بود(در رابطه با تسهیم دانش در میان استادان)، از مصاحبهشوندگان دریافت شد و با توجه به اشباع دادهها از مصاحبۀ پانزدهم به بعد، ضرورتی برای ادامۀ مصاحبه دیده نشد.
( جدول 5) (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) (رجوع شود به تصویر صفحه) هـ) بحث و نتیجهگیری در ساختار دانشگاهها، مدیران گروههای آموزشی دارای وظایف 9گانهاند(وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1389) و یقینا ارتقا و بهبود توان علمی استادان و دانشجویان از طریق تعاملات علمی و نقل و انتقال دانش در میان آنان، از وظایف مستتر مدیران گروهها محسوب میشود؛ زیرا این امر مهم، دانشگاهها را به سطح بالایی از کیفیت علمی میرساند.
واقعا با این معضل چه باید کرد؟ آیا خود مدیران گروهها، علاقهمند به موضوع تسهیم دانشاند؟ آیا از انگیزههای مادی و معنوی لازم برخوردارند؟ آیا از سوی رؤسای دانشگاهها و دانشکدهها حمایت میشوند؟ آیا خود را به عنوان رهبران تسهیم دانش باور میکنند و با فرایند آن آشنایی دارند؟ (رجوع شود به تصویر صفحه) در بررسی موجود از مجموع نظرات مصاحبهشوندگان در خصوص نقش مدیران گروهها در تسهیم دانش، میتوان آنان را به سه دسته تقسیم کرد: 1."