چکیده:
هدف: مطالعه حاضر، به بررسی ارتباط بین شایستگی حرفه ای اساتید و مهندسی فرهنگی پرداخته است.
روش: جامعه آماری شامل تمام دانشجویان دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه و دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران در سال تحصیلی 1395 به تعداد 750 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 157 نفر از دانشگاه آزاد اسلامی کرمانشاه و 97 نفر از دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش، دو پرسشنامه شایستگی حرفه ای اساتید و مهندسی فرهنگی بود. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه شایستگی حرفه ای اساتید 96/0 و پرسشنامه مهندسی فرهنگی 79/0 به دست آمد. برای ارزشیابی ماتریس همبستگی از آزمون KMO و کرویت بارتلت، برای مقایسه وضع موجود و مطلوب از آزمون تی وابسته و برای بررسی ارتباط بین شایستگی حرفه ای و مهندسی فرهنگی از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد.
یافته ها: صلاحیت حرفه ای اساتید کمی بالاتر از حد متوسط ارزیابی شد؛ اما بین وضع موجود صلاحیت حرفه ای با وضع مطلوب آن فاصله وجود دارد. همچنین بین شایستگی حرفه ای اساتید و مهندسی فرهنگی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: برخورداری از دانش و مهارت مورد نیاز برای انجام وظایف به صورت کارا و موثر، منجر به ایجاد حس اعتماد به نفس و خود ارزشی و احساس شایستگی در اساتید و در نتیجه، مهندسی فرهنگی در آنان می شود.
خلاصه ماشینی:
"در مجموع، هدف از انجام این پژوهش، بررسی ارتباط بین شایستگی حرفهای اساتید و مهندسی فرهنگی از دیدگاه دانشجویان دکتری دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه است.
جدول 7: نتایج آزمون کولموگراف اسمیرنف برای بررسی وضعیت نرمالیتی دادهها (رجوع شود به تصویر صفحه) جدول 8: ضرایب همبستگی بین شایستگیهای حرفهای اساتید و مهندسی فرهنگی (رجوع شود به تصویر صفحه) د) بحث و نتیجهگیری مراکز آموزش عالی که با برخورداری از اساتید متخصص و دارای شایستگی، برای ارتقای سطح دانش و مهارتهای تخصصی و کاربردی جامعه، تأمین نیروی انسانی متخصص، توسعۀ مهندسی فرهنگی، خلق افکار تازه و ایجاد روحیۀ پژوهش در بین آحاد جامعه تلاش میکنند، در جوامع دانشمحور به مثابۀ دستگاههای اجتماعی و پیشگام توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محسوب میشوند که علاوه بر وظیفۀ آموزشی و تربیت متخصصان مورد نیاز در سطوح عالی، رسالت مطالعه و بررسی مسائل مبتلابه جامعه و شناسایی راه حلهای اثربخش به منظور رفع آنها و به طورکلی، فرهنگ جامعه را بر عهده دارند.
از نتایج همسو با این نتیجه میتوان به پژوهش فرزانه و همکاران(1394)، قدری(1393)، بارکر و همکاران(2009)، کریمی(1389) و نیکنامی و کریمی(1388) اشاره کرد که معتقد بودند بین حیطههای شایستگی حرفهای اساتید و مهندسی فرهنگی، رابطۀ مثبت و معنادار وجود دارد و با افزایش شایستگیهای علمی- آموزشی، اجتماعی، شخصیتی- رفتاری، فکری، حرفهای، مدیریتی، فناوری و اخلاقی اساتید، تأثیر آنان بر ابعاد فرهنگی جامعه نیز افزایش مییابد."