چکیده:
امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه مساله حفظ و رعایت حقوق زنان میباشد. در نظام حقوقی ایران و طبق مقررات موجود زن در اهلیت تمتع و استیفا با مرد یکسان است و هیچ گونه تفاوتی بین آنها وجود ندارد. تمام طرق و وسایلی که مرد میتواند منابع مالی دسترسی پیدا کند، قانونا برای زن وجود دارد و هیچ ممنوعیت و محدودیتی از این حیث برای زن وجود ندارد. در خصوص تملک غیر ارادی یعنی تملک از طریق ارث بین زن و مرد تفاوتی وجود دارد و آن این که اصولا زن از سهم الارثی نصف سهم الارث مرد برخوردار است ولی در نظام مالی خانواده برای زن طرق دیگری برای تملک مال مانند فقه و مهریه وجود دارد که میتوان آن کمبود را جبران کند و تعادل را برقرار نماید.
خلاصه ماشینی:
"1- در قرآن از مهر سخنی به میان نیاورده است بلکه از صدقه یاد شده که از ماده صدق است و بدان جهت به مهر کابین صداق یا صدقه گفته میشود که شانه راستین بودن علاقه و محبت به زن است و مهر به زن تعلق می گیرد نه پدر و مادر او به عبارتی مزد بزرگ کردن و شیر دادن او نیست و النسا صدقا تهن نحله 2-کاربرد کلمه نحله بیانگر این است که مهر هیچ عنوانی جز پیشکشی و تقدیمی عطیه و هدیه ندارد (مطهری همان ص 185) در کتاب المغنی علاوه بر معانی صدقه و نعله از فریضه و اجر (و اتو هن اجورهن فریضه) و علایق پیامبر (ص) (ادو العلایق) و عقروصاء به معانی دیگر مهر سخن به میان آمده است) چرا که مهر ارزش و قیمت زن بود لازم می آمد که در هنگام وقوع عقد مقدار آن معلوم باشد و گر نه عقد باطل بود و از طرفی تعیین آن شرط صحت عقد بود حال آن که اولا بالغو برده فروشی انسان موضوع حق واقع نمیشود بلکه طرف حق است ثانیا عقد ازدواج بدون تعین مهر صحیح بوده (جواهر الکلام جلد 31 ص 51 سید حسین صفایی و اسداله امامی حقوق خانواده ص 167) و بعد از وقوع حسب مورد مهر المثل یا مهر المتعه به زن تعلق می گیرد که این مبتنی بر قول شهور فقها است و در مقابل برخی ازدواج بدون تعیین مهر را باطل دانسته اند نه از آن جهت که مهر عوض زن است بلکه بدان جهت که مرد باید به عنوان صداق و جهت ادای احترام مالی به زن بپردازد (پدید آ مدن مهر نتیجه تدبیر ماهرانه ای است که در متن خلقت و آفرینش برای تعدیل روابط زن و مرد و پیوند آنها به یکدیگر به کار رفته است و مهر و حیا و عفاف زن یک ریشه دارد زن با الهام فطری دریافته است که عزت و احترام به این است که خود را به رایگان در اختیار مرد قرار ندهد و به اصطلاح شیرین فروشد (مرتضی مطهری همان ص 85) تا شخصیت او خرد نشود و بر این اساس شرط عدم یا اسقاط مهر را باطل و مبطل عقد دانسته اند ولی در خصوص نفقه این گونه شرط را موجب بطلان عقد ندانسته اند هر چند که بعضی از فقها در این خصوص نیز نظر به بطلان عقد داده اند."