چکیده:
فلسفه و علم از دیرباز یکی از موضوعات مورد بحث در میان متفکّران بوده که منجر به ظهور مکاتب فکری گوناگون گشته است. در عصر حاضر روندرو به رشد نحلههای فکری، تعمیق و تنوّع مشربهای فکری به همراه ظهور فناوریهای نوین، چالشهای غیر قابل اجتنابی را فراروی جوامع بشری قرار داده است. امروزه با نظر به اقبال بشر به معنویت از یک سو و تغییر موقعیت اسلام و از حاشیه به متن آمدن و در مرکز و بطن تحوّلات قرار گرفتن آن از سوی دیگر، فضای حسّاسی ایجاد شده است. بر این مبنا، این نوشتار با اتّخاذ دیدگاه امام علی به عنوان چارچوب راهنما در باب دو مقولة فلسفه و علم، به روش توصیفی و تحلیلی و به اجمال در صدد تبیین رهنمودهای آن امام حکیم و مفسّر عالی تعالیم الهی در گسترة عقلانیترین و کاملترین دین برآمده است. کلام امام علی از آغاز تا امروز منبع عالی علم و دانش در زمینههای مختلف بوده و هست؛ به طوری که همگان فارغ از گرایشهای مذهبی و فکری از او استمداد جسته و میجویند. اهمّیت کلام مولا به عنوان منبع و مرجع این پژوهش از این لحاظ است که سخنان حضرت تفسیر و تحلیل کلام خداوند بوده و از متن زندگی برخاسته و حاصل برخوردی پویا، هدفمند و اندیشمندانه با انسانها در دورهای پر تنش و بحرانی است؛ انسانهایی که در جستجوی رهایی و نجات از حیرت و سرگردانی بودند.
خلاصه ماشینی:
" در حالی که روشن است ماهیت و نحوة علم الهی قابل مقایسه با علوم بشری نبوده و معنای عالم بودن خدا نسبت به همه چیز این نیست که خداوند برای آگاهی از حقایق، روش تجربی را به کار برده و یا استدلالی عقلی تشکیل میدهد.
زیرا علم به لحاظ ماهیت خود با محدودیت تجربة مادی مواجه است و مسائل هستی شناسی، ارزش شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی از قلمرو آن بیرون است؛ حال آنکه برای تبیین بعد معنوی و دیگر محورهای زندگی انسان، تمسک به روشهای دیگری چون دین و فلسفه ضرورت مییابد.
به همین خاطر، امام علی به عنوان شارح و مفسر دین در مناسبتهای گوناگون فرمودند: «سلونی قبل ان تفقدونی» (نهج البلاغه (صبحی صالح)، خطبه189) در این جمله، حضرت پرسش از علم خاص یا باب خاصی را مطرح ننموده و این خود دلیل روشنی است که ایشان به همة علوم و ظرایف و اسرار آنها احاطه داشته و در همة آنها، از الهیات گرفته تا تفسیر، فقه، حدیث، اخلاق و قضا و رفع دعاوی تا فصاحت و بلاغت و دیگر علوم طبیعی و...
یاسپرس (1969-1883) این دگرگونی در موقعیتها را به نوعی جهش (Leap) تعبیر میکند که باعث میشود با دیدی فلسفی به جهان بنگریم و در مرحلة بعد به فلسفه ورزی در باب تأملات وجودی بپردازیم و در نهایت به عنوان موجود حقیقی زندگی فلسفی و حقیقی خود را در پیش بگیرم (Jaspers, 1970, 181-182) به طور مثال از نظر اگزیستانسیالیستها، آگاهی از مرگ، معادل "آگاهی از زندگی رو به پایان" است."