چکیده:
برای اثبات اینکه با اعراض مالک، مال از ملکیت او خارج می شود به چهار دلیل تمسک
شده است که عبارت است از بنای عقلا، سیره متشرعه، روایت
« الناس مسلطون علی اموالهم»
و روایات خاصه. در این نوشتار استدلال به دلیل چهارم مخدوش دانسته است
اعراض صور مختلفی دارد. در برخی موارد بی شک مال از ملک مالک خارج نمی شود؛
مانند آنکه مالک تنها قصد اعراض داشته باشد. مواردی نیز مشکوک است که به نظر ما با
اعراض، ملکیت سلب می شود. از جمله می توان به دو مورد اشاره نمود:
1. مالک همراه با رهاکردن مال، قصد ازاله اعتباری ملکیت از خود را دارد. 2. مالک تنها
مال را رها کرده و نسبت به آن بی تفاوت است و هیچ تصوری نسبت به ملکیت دیگری یا
اباحه به دیگری و یا قصد ازاله اعتباری ملکیت ندارد؛ حتی نسبت به بقای ملکیت خود نیز
تصوری ندارد؛ بلکه تنها حیازتی که قبلا داشته و مال در اختیارش بوده را، تکوینا از خود
سلب کرده است.
خلاصه ماشینی:
"و در مقابل پارهای از موارد محل بحث است که آیا با اعراض، مالکیت زائل میشود و یا اینکه فقط جواز تملک برای دیگران ثابت میگردد؟ برای این موارد مشکوک میتوان به دو مورد اشاره نمود: مالک همراه با رها کردن مال، قصد ازاله اعتباری ملکیت از خود را دارد؛ مثل شخصی که ماهی صید کرده و به قصد اینکه از ملک خودش خارج کند صید را رها میکند.
اشکال محقق خویی: در روایت فرض إعراض نشده و از بحث اعراض، اجنبی است؛ زیرا اعراض متوقف است براین که مالک بداند کشتی غرق شده و مال او هم در آن بوده است، در حالی که شاید مالک اصلا از غرق شدن کشتی بیخبر باشد یا نداند که فلان مال او در کشتی بوده، بلکه شاید نداند مالی دارد و در روایت اصلا فرض نشده خود مالک در کشتی بوده یا از وجود اموالش در کشتی مطلع بوده است.
حال اگر مالک اصلا از غرق شدن کشتی خبر نداشته باشد و در صورت اطلاع نیز برای اینکه مال خود را دوباره تحصیل کند، کوششی نکند و یا بهصورت غیر عادی بکوشد، این صورتها نیز در دیدگاه عرف بهمنزله «و ترکه صاحبه» است؛ چراکه تناسب حکم و موضوع اقتضا میکند که مراد از این قید، خصوص ترک فعلی که متوقف بر تصور غرق و سایر امور مربوط به آن است نباشد؛ بلکه مراد معنای اعم باشد و ترک تقدیری یعنی ترک کردن در صورت مطلع بودن را نیز شامل شود."