چکیده:
ایران و عثمانی به عنوان دو دولت همجوار با مرزهای طولانی طی سدههای متمادی روابط بسیار پرفرازونشیبی را پشت سرگذاشتند. یکی از مسایل اصلی که هنوز جای پژوهشهای جدی دربارة آن خالی است، مسئلة چگونگی تعیین مرزهای دو دولت است. از هنگام انعقاد عهدنامة دوم ارزنةالروم در 1263ق/1847م، تحدید حدود دو دولت وارد مرحلة جدیدی شد. درست از نیمة قرن نوزدهم تا نیمة قرن بیستم کمیسیونهای متعددی مرکب از نمایندگان چهار دولت، برای حل و فصل اختلافات سرحدی میان ایران و عثمانی تشکیل شد. آغاز به کار نخستین کمیسیون تحدید حدود (ق1266/1850م) در واقع نقطةعطف و سنگبنای تمامی کمیسیونهای بعدی به حساب میآید. پژوهش حاضر با روش تاریخی و رویکرد تحلیلی- انتقادی، با تکیه بر اسناد، به ویژه اسناد وزارت امور خارجه و نیز برخی آثار خطی به این پرسشها پاسخ میدهد: نخستین کمیسیون تحدید حدود، چرا و چگونه تشکیل شد؟ رفتار و عملکرد نمایندة عثمانی، درویشپاشا، در جریان نخستین کمیسیون تحدید حدود چگونه بود؟ در این پژوهش، دو اثر مشیرالدوله و درویشپاشا در کنار اسناد ایرانی و عثمانی، به عنوان منابع و مدارک اصیل، مبنای کار بوده است.
Iran and Ottoman Empire over the course of centuries، have left a high-tensionrelationship. One of the main issues that still remains to be seriously investigated is the question of how the two state’s boundaries are delimitated. Since the signing of the second Erzrum Treaty in 1263/1847، the delimitation of two states entered a new stage. Right from the middle of the nineteenth century to the middle of the twentieth century، numerous commissions، composed of representatives of four states، were set up to resolve border disputes between Iran and the Ottoman Empire. The first delimitation commission (1266/1850) in fact، is considered the turning point of all future commissions. The present research responds with the historical method and analytical-critical approach، relying on documents، in particular the foreign affairs documents، as well as some manuscripts on these questions: How and why the first demarcation commission was formed? What was the actions of the Ottoman representative، Derwish Pasha، during the first demarcation commission? Two works of Moshirdouleh and Derwish Pasha، along with Iranian and Ottoman documents، have been the basis of the present research.
خلاصه ماشینی:
او آشکارا به دنبال تحقق اهداف سیاسی، اقتصادی و نظامی دولت عثمانی بود؛ از جمله طرح ادعای مالکیت عثمانی بر بیشتر مناطق مورد اختلاف و حتی برخی مناطقی که اصولا مورد مناقشه نبود ( ,̧Ates ١٤٥)؛ برای نمونه با اینکه در عهدنامۀ دوم ارزنۀالروم تکلیف محمره به درستی روشن شده بود، وی در نشست های کمیسیون در محمره با طرح ادعاهای واهی، مذاکرات را با شکست مواجه کرد، تنها به این علت که از دستیابی ایران به حقوق حقۀ خود در محمره و شط العرب جلوگیری کند.
این گزارش ها گاه موجب نگرانی برخی از دولتمردان درگیر با مسئلۀ تحدید حدود میشد؛ برای نمونه میرزاحسن خان مهندس که وظیفۀ نقشه نگاری مناطق سرحدی را داشت ، در نامه ای به وزارت خارجه درخواست کرده بود تا از مشیرالدوله خواسته شود به جای اینکه قدم به قدم با نمایندگان واسطه طی طریق کند، سایه به سایۀ درویش پاشا حرکت کند تا جایی که یک دقیقه از او منفک نشود و او را تنها نگذارد (گزیدٔە اسناد سیاسی ایران و عثمانی، ج ١، ٥٦٥- ٥٦٧).
در مادٔە سوم عهدنامۀ مزبور مقرر شده بود که کمیسیونی مرکب از نمایندگان چهار دولت برای تحدید حدود دو کشور تشکیل شود؛ بنابراین ، نمایندٔە ایران از آغاز تا پایان کمیسیون مزبور با همراهی نمایندگان واسطه نشان داد که به قواعد سیاسی و دیپلماتیک پایبند است و مذاکره را راه حل مقبول و مرضیالطرفین برای حل و فصل اختلافات میداند؛ پس نمایندٔە ایران برخلاف نمایندٔە عثمانی که رویۀ ستیز و مقابله را پیش گرفته بود، تلاش میکرد با سیاست مسالمت آمیز و توأم با مدارا منافع و مصالح دولت خود را محقق سازد.