چکیده:
بررسی چگونگی رابطه و دادوستد علمی هر علم با علوم مرتبط و همپایة خود از مسائل فلسفههای مضاف به آن علم است؛ ازاینرو بررسی رابطه میان علوم انسانی و هرمنوتیک روششناختی از وظایف فلسفه علوم انسانی است. برای نسبتسنجی میان هرمنوتیک روششناختی و علوم انسانی باید به بررسی دیدگاههای هرمنوتیستهای روششناختیای که دراینباره بحث کردهاند، پرداخت؛ ازاینرو نظریات دیلتای برای فهم این نسبت مهم است؛ زیرا در میان هرمنوتیستهای روششناختی وی دغدغه علوم انسانی داشته و این هرمنوتیک را در این علوم به کار گرفته است. دیلتای علوم انسانی را علوم تاریخی میداند؛ زیرا موضوع این علوم را «انسان بما هو انسان» میداند که به تبع هگل آن را روح حاکم بر همه انسانها در همه دورهها و تمام تاریخ را تجلی وی میداند. روش این علوم نزد دیلتای بر اساس واپسین نظریهاش، هرمنوتیک روششناختی شلایر ماخر است. اما این ادعا هم در برداشت وی از علوم انسانی و هم در روشی که برای آنها برشمرده، به این کلیت پذیرفته نیست؛ زیرا نه علوم انسانی در علوم تاریخی منحصرند و نه روش آنها به هرمنوتیک روششناختی منحصر میباشد؛ بهویژه اینکه این برداشت از علوم انسانی و همین طور باور وی به برخی اصول هرمنوتیک روششناختی با غرض اصلی وی از پرداختن به این علوم که تامین پایههای قویم و غیرنسبی برای آن علوم میباشد، در تناقض است
One of the matters discussed in the Mozaf (determined) philosophies is to investigate of the kind of relationship and scientific transaction between each science and its related sciences; therefore the investigation of the relation between humanities and methodological hermeneutics is discussed in the philosophy of humanities.
To study the relation between methodological hermeneutics and humanities it is necessary to investigate the views of methodological hermeneutists who have discussed this topic. Therefore it is important to see the ideas of Dilthey to understand this relationship because، among methodological hermeneutists، he has concerned humanities and has applied hermeneutics in these sciences. He believes humanities are historical sciences because the subject of these sciences is "human being as itself" which he considers ، following Hegel، as the dominant soul of all humans at all the times and believes the whole history is his manifestation. Dilthey believes the method of these sciences، according to his latest theory، is Schleiermacher's methodological hermeneutics.
But this claim is not generally acceptable both in his understanding of humanities and in its method; because neither are humanities restricted to historical sciences nor their method is limited to methodological hermeneutics; especially considering the fact that this perception of humanities and his belief regarding some principles of methodological hermeneutics is in contradiction with his main purpose for dealing with humanities which is to provide strong and non-relative bases for those sciences.
خلاصه ماشینی:
البته هرمنوتيست هايي از مکتب هرمنوتيک روش شناختي مانند ديلتـاي که بـه مسـئلۀ علوم انساني پرداخته اند، در تعريف خود از علوم انساني همـۀ علـوم و رشـته هـايي کـه واقعيت اجتماعي ـ تاريخي را موضوع تحقيق خود قرار ميدهند، علوم انساني ميداننـد (ديلتاي ، ١٣٨٨، ص ١١٧) و در توضيح آن ميگويند که عامل انسجام بخـش ايـن علـوم و رشته ها و - همين طور - وجه فارق آنها با علوم طبيعي، کليت خودآگاهي انسان است ؛ زيرا انسان پيش از هر چيز در درون خود، آگاهي، اراده ، مسـئوليت در برابـر افعـالش و قابليت انديشيدن را در مييابد و اين امر است که وي را از طبيعت جدا ميکنـد (همـان ، ص ١١٩) و انديشيدن دربارٔە وي را در علومي مجزا درخواست مـيکنـد.
اگـر بخـواهيم نسـبت هرمنوتيک با علوم انساني را بررسي کنيم ، ناچار بايد بر انديشه هاي ديلتاي تمرکز کنـيم ؛ اما به علت اينکه از مهم ترين مسـتندهاي وي در ايـن بررسـي، هرمنوتيـک شـلاير مـاخر است ، بايد با کليت آن نيز آشنا شويم ؛ ازاين رو - با نظر به اسـتفاده هـاي ديلتـاي از ايـن هرمنوتيک - ابتدا به هرمونتيک شلاير ماخر، سپس به مباني انديشه اي و نظريه هاي ديلتاي دربارٔە اين نسبت خواهيم پرداخت و سرانجام نيز نقدهاي خود را بر اين انديشه مطـرح خواهيم کرد.
Schleiermacher, Friedrich; Hermeneutics and Criticism And Other Writings; Translated and edited by Andrew Bowie, first published, United Kingdom, by Cambridge University Press,1998.