چکیده:
قافیه یکی از مهمترین عناصر تشکیلدهنده شعر است. در اکثر تعریف هایی که از قدیمترین روزگار تاکنون برای شعر ارائه شده، از قافیه به عنوان یک عنصر اصلی نام برده شده است. هیچکس حتی نیما یوشیج هم که قید آوردن قافیه در پایان همه بیتها و مصراعها را حذف کرد، به قافیه بیتوجّه نبوده است و اهمّیّت آن را چند بار یادآوری کرده است.
مبانی علم قافیه از پیش از هزارسال قبل، با تاثّر از تعریف هایی که در شعر عربی، از سوی شخصیتهای علمی و ادبی تبیین و تعریف شده و تا زمان حاضر تغییر چندانی نکرده است. معاصران نیز عموما همان مبانی را با همان طبقهبندی و اصطلاح ها به گونهای پذیرفته و تکرار کردهاند. براساسآن، مبانی و تعریفها و اصطلاحهای علم قافیه دارای چالش های اساسی و توجیه ناپذیر است.
در این مقاله به اهّم این موضوع ها و چالشها پرداخته شده و در انتها، قافیه با نگاهی نو و تفسیری دیگرگونه بررسی و ارائه شده است.
هدف از نگارش این مقاله، تبیین ساده، قابل فهم و روشن علم قافیه و پاسخ دادن به همه چالشهایی است که پیش روی قافیه آموز ـ بر اساس روش پیشین ـ قرار داشته است.
خلاصه ماشینی:
هنوز هم معاصران این قطعۀ کهن را در برشماری حرفهای قافیه، برای حفظ آن از سوی قافیهآموز ذکر میکنند و میآورند: قافیه در اصل یک حرف است و هشت آن را تبع چار پیش و چار پس، این مرکز آنها دایره حرف تأسیس و دخیل و ردف و قید آنگه روی بعد از آن وصل و خروج است و مزید و نایره ( شاهحسینی، 1368: 147) برخی معاصران همین مبانی را مد نظر قرار داده اما آن را بهشیوهای دیگر توضیح میدهند.
درکلمههایی مثل: «قبایل» و «شمایل» شاعر برای تقویت موسیقی کلمه، حرفهای بیشتری از حداقل قافیه را مشترک کرده است و ما در علم بدیع به او پاداش میدهیم، اما چهدلیلی دارد که پای آن را به قافیه بازکنیم؟ اگر چنین است برای دو کلمۀ «حکایت» و «شکایت» و نظیر آن هم که پیش از مصوت(ا) یک حرف مشترک دیگر رعایت شده، باید نام دیگری وضع کرد و چیزی به حروف قافیه افزود یا برای کلمههای همشکل(با معنی متفاوت) مثل «گور» و «گور» یا «روان» و «روان» هم یک اصل دیگر در افزایش حروف قافیه تنظیم کرد.
این امری واضح است که هرگاه در زبان و عموما کلمههای مرکب، دو مصوت(حرف صدادار) کنار هم واقع میشوند؛ یک صامت نگهدارنده(وقایه) بین آنها میآید تا امکان تلفظ پیدا کند؛ مثلا وقتی کلمۀ «دانا» با «ان» جمع ترکیب میشود، صامت «ی» بین دو مصوت «ا» واقع میشود تا امکان تلفظ ایجاد شود، پس چگونه ممکن است در کلمهای مثل «پاک» بعد از تلفظ صامت «پ» مصوت کوتاه «ـ» و سپس مصوت بلند «ا» حضور پیدا کند؟ و) استثناهای بیش از حد قافیه بهصورتیکه توضیح دادهاند، استثناهای زیادتر از حد معمول و نالازمی هم دارد که اگر با رویکرد جدید به آن نگاه شودف بسیاری از آنها از بین میرود.