چکیده:
در زمینه ی آموزش معماری، توانایی طراحی فرآیندی تحلیلی به حساب میآید که به شدت متاثر از عوامل فرهنگی، تاریخی، جغرافیایی و اجتماعی هر سرزمین است. یکی از مهمترین اهداف آموزش معماری، ایجاد توانایی پژوهش و دیسیپلین یادگیری در فرآیند طراحی است زیرا باید معمارانی را پرورش دهد که بتوانند بر پایهی شناخت ویژگیهای فرهنگی سرزمین خود، به امر معماری در ایران بپردازند. روند آموزش معماری باید هدفدار انجام گردد زیرا دو محور اصلی که نقش اساسی در شکلگیری هدف معماری را ایجاد میکنند، یعنی «انسان» و «محیط»، نیاز به درک صحیح و شناخت کافی دارند و این شناخت تنها از طریق تحقیقات روشمند در حین فرآیند طراحی میسر میگردد. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا به این پرسش پاسخ داده شود که آیا میتوان برای کارگاههای طرح معماری، ساختار پژوهشمحوری را تعریف کرد تا دانشجوی مبتدی در این فرآیند و تکرار آن در دروس «حوزهی طراحی»، بتواند به یک دیسیپلین یادگیری در زمینهی طراحی پژوهی دست یابد؟ از این رو، ساختار اصلی این پژوهش در قالب پژوهش کیفی از نوع کاربردی میباشد که از طریق گردآوری، تبیین و تحلیل اطلاعات با استفاده از ادبیات موجود در این زمینه مبتنی بر مطالعات کتابخانهای صورت پذیرفته است. بر اساس نتایج این پژوهش و تجارب شخصی نگارنده، «برنامهدهی پیش از طراحی» میتواند به عنوان ساختاری پژوهشمحور به کمک آموزش بیاید زیرا برنامهدهی پیش از طراحی شکلی از طراحیپژوهی، فرآیند منظم جمعآوری «اطلاعات خام»، تحلیل و سازماندهی «اطلاعات کاربردی» است که طی آن، کلیهی تاثیرات بر محیط مورد نظر بررسی میشود. این فرآیند، فرآیندی است منظم و با قاعده که با فرآیندهای علمی تفاوت دارد، زیرا با مردمی واقعی در مجموعههای واقعی و با مسائل پیچیده و خاص آنها سر و کار دارد بدین معنی که «جمعآوری اطلاعات»، واقعیات را در دسترس قرار میدهد و «تحلیل اطلاعات» به واقعیات معنا و مفهوم خاصی میبخشد که به عمل و برنامه یا تصمیمات طراحی منجر میگردد. در این فرآیند تحلیل، ارتباط بین «واقعیتها» با مسئلهای مشخص را بیان میکند، به این طریق مشخص میشود که چگونه فرصتها یا مسائل قرار است از طریق طرح، حل شوند.