چکیده:
جنگ نیابتی به عنوان جنگی که در آن عملیات جنگی به کنشگرانی احاله میشود که به نمایندگی یا به نفع کنشگران دیگر عمل می¬کنند، از پدیده¬¬های رایج در روابط بین¬الملل محسوب می¬شود که دانشوران روابط بین¬الملل از ابعاد مختلف به آن توجه داشته¬اند و به دلیل تفاوت¬هایی که با جنگ¬های متعارف دارد، توجه رشته روابط بین¬الملل را به طور خاص جلب کرده است. اما تاثیر این پدیده بر رشته روابط بین¬الملل به صورت نظام¬مند بررسی نشده است. استدلال اصلی این مقاله آن است که هم خود این جنگ و هم تغییراتی که در این پدیده در دوران پس از جنگ سرد شکل گرفته، باعث شده زمینه برای ظهور تغییرات مفهومی و نظری در رشته روابط بین¬الملل فراهم شود. به علاوه تفاوت¬های میان دو دوره نشان می¬دهد که چگونه جنگ نیابتی نوین بسیاری از مفروضات پایه جریان اصلی روابط بینالملل را به چالش می¬کشد که از آن جمله می¬توان به آثار ناشی از تکثر کنشگران درگیر در جنگ، کمرنگ شدن مرز میان داخل و خارج، و سطوح تحلیل درهم¬تنیده اشاره کرد. همچنین تنوع رویکردها در تبیین جنگ نیابتی نشان میدهد که چگونه این پدیده برای نظریه¬های اصلی روابط بین¬الملل حداقل به شکلی بالقوه، زمینه¬ای نوین برای غنای بیشتر نظری فراهم ساخته است.
خلاصه ماشینی:
به علاوه تفاوتهای میان دو دوره نشان میدهد که چگونه جنگ نیابتی نوین بسیاری از مفروضات پایه جریان اصلی روابط بینالملل را به چالش میکشد که از آن جمله میتوان به آثار ناشی از تکثر کنشگران درگیر در جنگ، کمرنگ شدن مرز میان داخل و خارج، و سطوح تحلیل درهمتنیده اشاره کرد.
آثار زیادی درباره جنگهای نیابتی در رشته روابط بینالملل وجود دارد، اما تعداد اندکی از آنها به ارتباط جنگ نیابتی و رشته روابط بینالملل پرداختهاند و آن نیز همراه با تمرکز بر یکی از پیامدهای خاص این جنگها بوده است.
اما تعداد بیشمار جنگهای نیابتی به همراه تعداد زیاد پژوهش در قالب مقالهها، کتابها و گزارشهای راهبردی درباره جنگهای نیابتی، این انتظار را به وجود میآورد که تأثیر تغییرات در جنگهای نیابتی و گسترش آنها در دوران پس از جنگ سرد باید در ابعاد وسیعتری رشته روابط بینالملل را تحت تأثیر قرار داده باشد.
همانگونه که خواهیم دید، مشخص شد که چگونه در دوره بعد از جنگ سرد به تبع دامنه بیشتر و خصوصیات جدید این جنگها، هم این مفهوم و مؤلفههای آن مورد بازبینی قرار گرفتهاند، هم برخی از مفروضات رشته روابط بینالملل به چالش کشیده شدهاند و هم تلاش رهیافتهای مختلف برای تبیین این پدیده، زمینه را برای نظریهپردازی درباره پدیده جنگ نیابتی فراهم ساخته است.
(2010) "State Security Policy and Proxy Wars in Africa.