خلاصه ماشینی:
"این مقاله، در تلاش برای فهم بهتر ماهیت جنبشهای انقلابی در آسیای امروزی، به بررسی سه انقلاب در چین، هند و ایران با توجه به قهرمانان نمادین آنها: مائوتسه دونگ، مهاتما گاندی و آیتالله خمینی میپردازد.
در عین حال که ممکن استسران امروزی [چین] به لحاظ سیاسی صلاح را در اسطورهزدایی از تصویر مائو ببینند، [خود] این واقعیت که آنان باید چنین کنند دلالتبر آن دارد که در سراسر یک نسل بسیاری از چینیان او را فرهمند میدانستهاند.
آیتالله خمینی و فرهمندی در ایران نمونهای متاخرتر از رهبری آسیایی که ردپای نفوذ او را میتوان در این برداشت عمومی یافت که او ویژگیهایی منحصر به فرد و ملهم از جانب خدا دارد، روحالله موسوی خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران است.
» درست همانطور که در چین و هند عوامل فرهنگیای چون خدا ساختن ارواح انسانی و آموزه هندویی اوتار در مستعد شدن اوضاع و احوال اجتماعی برای رهبران فرهمند سهم بسزا داشتند، همینطور جامعه ایرانی نیز واجد مختصات چندی است که میتوانند در تبیین ابهت و رازورمز خمینی، ما را یاری دهند.
با توجه به پافشاری اکید دین اسلام بر توحید و بر تساوی اجتماعی همه مردم، شاید چنین به نظر برسد که ورود اسلام به ایران در قرن هفتم پس از میلاد، سد راه پیدایش قهرمانان خداگونه شده باشد، اما نقش محوری پیامبر [اسلام] محمد(ص) در ابلاغ خواستخدا به انسان، امکان [وجود] رهبر ملهم از جانب خدا را تصدیق کرد و، تا قرن شانزدهم، کیشهای شخصیت گوناگونی با نویسندگانی که معجزات الهیای را به پیامبر(ص) نسبت میدادند حول محور او قد برافراشتند."