چکیده:
انسان از آغاز در تلاش بوده است جهان بیرونی و درونی خود را فهم کند. ریشههای تفکر
فلسفی در ایران به دوران باستان و زمان زرتشت میرسد. افکار زرتشت طلیعه بزرگی در
زندگی عقلانی جهان باستان بود و افکار وی علاوه بر تاثیر بر اندیشمندان ایران باستان و
افرادی چون مانی و مزدک, بر فلاسفهای چون سقراط و افلاطون و تا قرون اخیر بر هگل نیز
تاثیر سترگی گذاشت. در این مقاله به بیان چیستی فلسفه و ریشههای آن در ایران باستان با
تکیه بر تاثیر زرتشت پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
سیر تفکر فلسفی در ایران باستان با تکیه بر تأثیر زرتشت 1 علی زارع چکیده انسان از آغاز در تلاش بوده است جهان بیرونی و درونی خود را فهم کنـد.
افکـار زرتـشت طلیعـه بزرگـی در زندگی عقلانی جهان باستان بود و افکار وی علاوه بر تـأثیر بـر اندیـشمندان ایـران باسـتان و افرادی چون مانی و مزدک ، بر فلاسفه ای چون سقراط و افلاطون و تا قرون اخیر بر هگـل نیـز تأثیر سترگی گذاشت .
در ایران باستان نیز تلاش برای تبیین امور وجود داشته است ، هـر چنـد ایـن تـلاش بـا رگه های دینی آمیخته شده بود.
اما از جهت تکامل اندیشه سه صورت در تطـور حکمـت در ایـران مورد بحث است : اول حکمت اساطیری که شهود ابتدایی بر پایه ناخودآگـاه جمعـی از طریـق ذوق به صورت بینش اولیه ظاهر می شود؛ دوم حکمت ادیان که ایمان به اصالت وحی از طریق دین ، سیر حیات معنوی محدود را در گرایش به نامحدود مـشخص مـی سـازد؛ سـوم حکمـت ١- خسروپناه ، عبدالحسین .
هـر چنـد در دوره قبـل از اسـلام نظـرات فلـسفی از تفکرات دینی مجزا نبود، از نظر تعلیمات زرتشتی ، جهان محسوس تحت سلطۀ جهان نورانی و ملکوتی قرار گرفته است (چیزی که به سرعت مثل افلاطونی را به ذهن مـی آورد) و اگرچـه از لحاظ تاریخی ، اثبات هویت دقیق حکمای باستانی ایران مقدور نیـست کـه نـام بعـضی ماننـد کیومرث و فریدون و کیخسرو و جاماسپ در افسانه های ملی باقی مانده است ، شکی نیست که مکتبی بسیار قدیمی از حکمت در ایران وجود داشته و حتی در بعـضی مـوارد در افکـار ملـل خارجی مانند انجمن سری ارفه در یونان با منشأ تفکر فلسفی و عرفانی فیثاغورثیـان ، اثـری از خود به جای گذاشته است .