چکیده:
در غزلیات سلمان ساوجی، شاعر قرن هشتم، تلفیق دوگونه غزل عارفانه و عاشقانه بنا به اقتضای عصر و دوره، به گونهای بسیار طبیعی انعکاس یافته است. درونمایهها و مضامین این اشعار دربرگیرندة معانی دقیق و ظریفی است که در اثنای کلام و در ظرف الفاظ گنجانده شده است. سلمان با زبانی لطیف، از ترکیب عشق و عرفان، مضامین پربسامدی همچون حجاب بودن جسم و تن، حلقة زلف، زلف مشکین و کفر زلف، رخسار و همچنین چشم مست معشوق و حسن روی او، لب و سخن معشوق، هجران و فراق دوست، وفای عاشق و جفا و بدعهدی معشوق، بیهنری عقل در طور عاشقی و باد سحر را با تشخصی جدید بازآفرینی کرده است. همچنین، با استفاده از برخی دیگر از مضمونهای رایج در قرن هشتم، در قالب واژهها و عباراتی همچون محتسب و زاهد ظاهرپرست، رند دردیآشام درونصاف، می جام الست، هیچ بودن نقش و نگار جهان، و دررسیدن شام اجل بر در سرای امل را دریافته و با توصیفات بس هنرمندانه و با توجهی وافر، به سان عارفی تمامعیار، تصاویری از این گونه مضمونپردازیهای خود را به رخ کشیده است. از همین منظر است که میتوان وی را سرآمد مضمونآفرینی بدیع در غزل فارسی بهخصوص غزلسرایی قرن هشتم و بعد از آن به حساب آورد.
خلاصه ماشینی:
سلمان با زبانی لطیف ، از ترکیب عشق و عرفان ، مضامین پربسامدی همچون حجاب بـودن جسم و تن ، حلقۀ زلف ، زلف مشکین و کفر زلف ، رخسار و همچنین چشم مسـت معشـوق و حسـن روی او، لـب و سـخن معشوق ، هجران و فراق دوست ، وفای عاشق و جفا و بدعهدی معشوق ، بـیهنـری عقـل در طـور عاشـقی و بـاد سـحر را بـا تشخصی جدید بازآفرینی کرده است .
عـلاوه بـر مضـامین عشق و عرفان ، سلمان ساوجی مانند دیگر شاعران قرن هشتم در اشعار خود از مضمون های رایج دیگری در آن عصر همچون باد صبا، تضاد میان عشق و عقل ، محتسب ، زاهد و رند استفاده کرده است .
تعبیر کفر برای زلف در اشعار سلمان در بسیاری قسمت های دیگر هم مشهود است ؛ آن جا که میفرماید: زکفــر زلــف تــو دل ره نمــیبــرد بیــرون کـه راه پـرخم وپـیچ و محلـه تاریـک اسـت (5 :42) شاید غرض شاعر از بیان چنین تعبیری این باشد که زلف معشوق ایمان وی را هدف گرفته است .
حافظ میفرماید: نرگسش خفـت و دل خسـته ام آرام گرفـت چون پرسـتار کـه در خـواب کنـد بیمـارش و سلمان ساوجی نیز مضمونی شبیه به همین را در اشعارش به کلک نظم درآورده است : خیــال نــرگس مســتت ببســت خــوابم را کمنـــد طـــرة شســـتت ببـــرد تـــابم را (1 :8) همچنین در غزلیات شماره های ٣، ٨، ١١، ٢٥، ٣٤، ٣٦، ٣٩، ٤٢ و٤٤ ابیاتی با مضمون چشم معشوق ، وجود دارد.