چکیده:
در فلسفه علم و بویژه در علوم انسانی تعریف و روش شناخت مفاهیم و موضوعات مورد مطالعه می تواند مبنای هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه متفاوت و یا حتی متضاد داشته باشد. ژئوپلیتیک یکی از موضوعات علوم جغرافیایی می باشد که تفسیر آن در مکاتب مختلف روش شناسی از جمله اثباتگرایی و فرااثباتگرایی متفاوت می باشد. در این پژوهش کوشش گردیده با رویکرد توصیفی - تحلیلی و با مراجعه به مستندات معتبر نظری کارکردهای بهینه احراز معرفت در ژئوپلیتیک در رویکرد اثباتگرای عقلانی ارائه گردد. رویکرد قیاسی از ضرورت شناخت علمی و تبیین «نظام های منسجمی» که بر روابط ژئوپلیتیک مسلط هستند سخن می گوید و شرط کاربردی بودن ژئوپلیتیک را جستجوی استنباطی و عقلانی امری « نظام مند» در میان پدیده های منفرد مورد مطالعه در مکان ها و مناطق مختلف می داند. مبتنی بر این چارچوب شناختی کل های ثابتی وجود دارد که بر مبنای آن می توان چرایی و چگونگی تحولات ژئوپلیتیک را تبیین و پیش بینی نمود. در عین حال عوامل متغیری همچون نوع نظام سیاسی نیز در مطالعات ژئوپلیتیک تاثیرگذار هستند که تعمیمگرایی از جزء به کل(استقراء) را منتفی می نماید. بدیهی است که تلفیق این دو ویژگی با انطباق با شرایط روابط بین الملل ابعاد مطالعات ژئوپلیتیک را به سوی روش شناختی اثباتگرای عقلانی سوق می دهد.
خلاصه ماشینی:
به عبارت بهتر تأثیر جغرافیا در سیاست در مقیاس فراملی به پارادایم غالب در مطالعـات ژئوپلیتیـک بدل شده است (١٢٩ :٢٠٠١ ,Mojtahedzadeh) و بویژه پس از جنگ سرد مکانها و مناطق مختلف جهـان از حیث دارا بودن پیش نیازهای طبیعی و انسانساخت قدرت آفرین و تهدیدآفرین در نزد کشورها و گروه های متشکل سیاسی دارای ارزش و اهمیت متمایز می باشند و برخی از این مکان ها و مناطق مهـم تـر از دیگر مکان ها و مناطق می باشند(٢ :٢٠١٢ ,Lashgari).
بـه بیـان دیگـر ژئوپلیتیک از حیث محتوایی دارای مبانی و اصولی است که انحصارا غایت شناسی این ساحت معرفتـی از علوم جغرافیایی را نیازمند استدلال قیاسی- عقلانی می نماید که مهمترین این موارد مشتمل بـر مـوارد زیـر می باشد: الف - تبیین قیاسی و تمایز در ارزش ژئوپلیتیک مکان ها و مناطق از حیث تاریخی توجه به نظریات بسیاری از اندیشمندان ژئوپلیتیک نشان می دهد که شناسایی منـاطق مهم جهان همواره یکی از دغدغه های آنان بوده است و جزء مهمی از تئوریهای آنان به شناخت مکانهـا و مناطق جغرافیایی کلیـدی جهـان اختصـاص داشـته اسـت (٩ :٢٠١٢ ,Lashgari) کـه مبتنـی بـر رویکـرد اثبات گرای عقلانی صورت پذیرفته است .
از ایـن جهـت شناسایی ژئوپلیتیک به مثابه پدید̧C عینی، ابزاری در خدمت بازیگران و نهادهای سیاسـی بـرای شـناخت و تحلیل دقیق تر و واقع بینانه تر امنیت ، قدرت و منافع ملی به مثابه اجزای اصلی روابط بین الملل می باشد و رهیافتی برای سیاست خارجی کشورها و مطالعات روابط بین الملل است که به توضیح و پیش بینی رفتار حکومتها در سطح بین الملل می پردازد و این کارکرد قابلیت تعمیم نظریه را در مقیاس جهانی فـراهم مـی کند.
Political geography and geopolitics, Tehran: SAMT publisher [ in Persian].