چکیده:
امامان همیشه خود را جانشینان برحق پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم معرفی کرده و جز خود را شایستة منصب خلافت نمیدانستند. با وجود این امام رضا علیه السّلام به رغم اصرار مامون، خلافت را نپذیرفت و در نهایت با فشار و تهدید او به شرط عدم دخالت در کارها، ولیعهدی را قبول کرد. چرایی دوری گزیدن امام رضا علیه السّلام از حکومت از دیرباز مورد بحث بوده است. این نوشتار شکل حکومت مورد نظر مامون را، علت امتناع امام رضا علیه السّلام از پذیرفتن خلافت میداند و مسئلة آن بررسی شکل حکومتی است که مامون در نظر داشت. جستار پیشرو به شیوة تحقیقی- تحلیلی و با تکیه بر اسناد کتابخانهای فراهم آمده و دستاوردهای آن چنین است: عدم مشروعیت در بین آل عباس و عربها چالش اصلی مامون بود. وی سعی کرد با طرفداری از آل محمد صلّی الله علیه و آله و سلّم مشروعیت کسب کند. بدین منظور بر آن شد که خلافت را با کنترل و اشراف خودش به امام رضا علیه السّلام واگذار کند. امام علیه السّلام بههیچ وجه تسلیم این خواستة مامون نشد. لذا او امام علیه السّلام را به اجبار ولیعهد خویش ساخت تا از جایگاه معنوی ایشان به نفع حکومتش بهره ببرد. مامون همچنین تلاش کرد مشروعیت الهی امامان شیعه علیه السّلامرا به نفع خود مصادره کند؛ از این روی دو دخترش را به همسری امام رضا و امام جواد علیه السّلام درآورد؛ اما هیچ کدام از اغراض مامون از نگاه امام رضا علیه السّلام دور نماند. بنابراین امام علیه السّلام بهگونهای رفتار کرد که مردم بدانند مامون خیرخواه خاندان پیامبر نیست. ایشان با روشی نرم و بهدور از خشونت با مامون مقابله کرد و توانست مانع رسیدن او به اهدافش شود. امام علیه السّلام پیشنهاد خلافت را قبول نکرد. چنانکه ولایتعهدی را بهشرط عدم دخالت در امور پذیرفت تا مردم بدانند آنچه از مامون و کارگزارانش سرمیزند به دستور ایشان نبوده است. همچنین امام رضا و امام جواد علیه السّلام از دختران مامون فرزندی نداشتند.
خلاصه ماشینی:
این نوشتار شکل حکومت مورد نظر مأمون را، علت امتناع امام رضا از پذیرفتن خلافت میداند و مسئلة آن بررسی شکل حکومتی است که مأمون در نظر داشت.
مأمون همچنین تلاش کرد مشروعیت الهی امامان شیعه را به نفع خود مصادره کند؛ از این روی دو دخترش را به همسری امام رضا و امام جواد درآورد؛ اما هیچ کدام از اغراض مأمون از نگاه امام رضا دور نماند.
چرا که مأمون در ابتدا میخواست امام را به خلافت برساند و خود را عزل کند و بدیهی است که حفظ حکومت او با عزلش از خلافت چندان سازگار نیست؛ زیرا خلیفه به معنای جانشین پیامبر محسوب میشد و تا آن زمان کسی جز خلیفه حق حکمرانی نداشت.
هدف از این جستار شناخت مقاصد مأمون از واگذاری خلافت است و اینکه آیا او ساختار جدیدی از حکومت در نظر داشت که از آن طریق میتوانست با واگذاری خلافت، قدرت را نگه دارد؟ برای نیل به این هدف شناخت عواملی که مأمون را به انجام چنین کاری واداشت، ضرورت دارد؛ چنانکه شناخت ارتباط میان پیشنهاد واگذاری خلافت به امام و حوادث پس از آن ضرورت دارد.
زیرا از سویی امام رضا نپذیرفت که خلیفه شود در حالی که امامان شیعه همیشه خود را تنها جانشین حقیقی پیامبر و شایستة خلافت ایشان میدانستند و مأمون بهظاهر آنچه را امامان شیعه از آن خود میدانستند به آنان بازگردانده بود.
3. مأمون امام رضا را ولیعهد خود ساخت تا از مشروعیت ایشان بهنفع حکومت خود استفاده کند و آنچه انجام میدهد به نام امام تمام شود.