چکیده:
کلام الهی اصلیترین منبع فهم آموزههای اسلامی است که در تفسیر آن، دستیابی به نیت صاحب متن اهمیت دارد. اما آیا معانی مقصود خدای متعال میتوانند متعدد باشند؟ در این راستا، نظریه تفسیری ابنعربی قابل توجه است. این نوشتار با روش توصیفی ـ تحلیلی، به بررسی و نقد وحدت و کثرت معانی مقصود در آثار ابنعربی، تحلیل مبانی فلسفی مقصود نبودن معانی نادرست الفاظ و مقصود دانستن تمامی احتمالات معنایی درست میپردازد و در نتیجه اثبات میکند تمامی معانی محتمل درست واژگان، مقصود خدای متعال هستند. سپس برخی از پیامدهای این نظریه در تفسیر قرآن کریم و استنباطات فقهی از آن را بررسی نموده و در پرتو آن آشکار میسازد که تکثر معنای قصدی در تفسیر کلام الهی، راه را برای دریافت معارف بیشتری از قرآن و سنت میگشاید. همچنین در این نوشتار نظریه تکثر معنای ابنعربی با نظریه برخی از اندیشمندان هرمنوتیک مقایسه شده است.
خلاصه ماشینی:
نويسندگان اين مقاله بر آن هستند تا با جست وجو در کتب ابن عربي، به بررسي و نقد معاني مقصود و وحدت و کثرت آنها در آثار او، تحليل مباني فلسفي مقصود نبودن معاني نادرست الفاظ و مقصود دانستن تمامي احتمالات معنايي درست بپردازند که در نتيجه به اين رهيافت دست مييابند: «تمامي معاني محتمل درست واژگان ، مقصود خداي متعال هستند» که نظر دقيق او در اين زمينه است و تحليلي فلسفي از اين مبنا ارائه کرده و در نهايت ، تأثير اين نظريه در عالم تفسير و استنباطات فقهي را مورد کنکاش قرار مي دهند.
ابيعربي و تکثر معناي قصدي با بررسي کتاب هاي مختلفي که از ابن عربي در دست است ، با سه نوع اظهار نظر به ظاهر مختلف از وي در مورد معاني مقصود و وحدت و کثرت آن مواجه ميشويم : ١- مقصود بودن معاني تأويلي به جاي معاني ظاهري: ابن عربي آيات متشابه در قرآن را مصداق اين نوع عبارات ميداند؛ چراکه در برخي آيات قرآن ، استعمال معناي ظاهري آنها موجب تجسيم خداوند ميشود.
هنگامي که عارف کلام الهي را تبيين ميکند، ابتدا تمامي احتمالات معنايي را در ذهن خود حاضر ميکند که از جمله آنها، معنايي است که گمان ميکند مقصود حق تعالي بوده است ، اما اين بدان معنا نيست که خداوند دقيقاً همان معنا را اراده کرده باشد؛ زيرا عارف از علم خدا آگاهي ندارد، ازاين رو با احتمال و اجمال بيان ميکند که مقصود حق تعالي ميتواند اين معنا باشد.