چکیده:
مقصود از مدیریت سرمایه انسانی، سیاستها و احکامی است که حاکمان برای کنترل نیروهای انسانی
جامعه از طریق حق تصمیمگیری، رهبری و صدور دستور به اجرا گذاشتهاند. در این نوشتار به بررسی
1190 ه.ق یعنی نادرشاه افشار و - نوع مدیریت شناخته شدهترین حاکمان ایران در سال های 1150
کریمخان زند پرداختهایم. روش مورد استفاده در تحقیق حاضر، توصیفی-تحلیلی با تکیه بر دادههای
منابع کتابخانهای است. در این تحقیق این نتیجه به دست آمد که در این دوره با دو نوع مدیریت مواجه
هستیم؛ دوران افشاریه تا استقرار حکومت زندیه در شیراز، سرمایه انسانی به عنوان نیروی خدمتگزار
مورد استفاده قرار گرفته اما با مستقر شدن حکومت زندیه این نیروی تولید بود که مورد توجه قرار
گرفت.
خلاصه ماشینی:
در این تحقیق این نتیجه به دست آمد که در این دوره با دو نوع مدیریت مواجه هستیم؛ دوران افشاریه تا استقرار حکومت زندیه در شیراز، سرمایه انسانی به عنوان نیروی خدمتگزار مورد استفاده قرار گرفته اما با مستقر شدن حکومت زندیه این نیروی تولید بود که مورد توجه قرار گرفت .
شرط موفقیت یک جامعه، توانمندسازی سرمایه انسانی کارآمد میباشد که این امر با مدیریت صحیح به کار گرفته خواهد شد و برای رسیدن به این هدف زیرساختهایی چون مهارت و دانش و امید به زندگی باید در سطح بالایی باشد.
» (لاک، 1388: 110) به اعتقاد جان لاک بیشتر کالاهای مصرفی انسان، ارزش خود را از کار و دسترنج انسان اکتساب میکند و بنا بر این دلیل معتقد است که برای یک دولت، زیادی جمعیت به مراتب بیش از گستردگی قلمرو ارزش دارد.
(فلور، 1387: 116) وجود دیدگاههای سنتی در مورد علل بیماری در میان اطباء و خود مردم و همچنین عدم آگاهی در مورد شرایط سلامت عمومی و الزامات مربوطه در میان اولیاء اجرایی، طبی و مذهبی مانعی برای بالا بردن سطح سلامت عمومی در جامعه ایران بود.
کریمخان مهمترین هدف خود را افزایش نیروی انسانی جامعه ایران میدانست و برای رسیدن به این منظور، سعی در پایان دادن به جنگها و آشوبهای داخلی کرد و با گرو نگه داشتن برخی از نزدیکان حاکمان ولایات تا حدی از گردنکشی آنان جلوگیری میکرد.