چکیده:
برنامه ریزی به منظور مدیریت سرمایه های فکری جهت تولید ارزش افزوده رویکردی است که مورد توجه مدیران و فعالان بخش دولتی و خصوصی قرار گرفته، علی رغم اهمیت روز افزون این بخش از سرمایه های سازمانی، معدود سازمان هایی برای اندازه گیری و مدیریت سرمایه های فکری تلاش کرده اند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اهداف توسعه منابع انسانی بر اساس سنجش سرمایه های فکری در شرکت های خودرو سازی و ارائه راهکار جهت ارتقاء آنها انجام شده است. بدین منـظور برای ارزیابی ابعاد و مولفه های سرمایه فکری ( سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری یا رابطه ای )، تحقیقی به روش توصیفی – پیمایشی اجرا شده است. از میان جامعه آماری که تعداد آن 2200 نفر بود 219 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری طبقه ای از رده های سازمانی مختلف انتخاب و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سرمایه فکری بنیتس استفاده شده است. داده ها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی چون فراوانی، آزمون t تک نمونه ای و آزمون ANOVA با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که بین وضعیت موجود(میانگین نمونه) و وضعیت مطلوب ( میانگین نظری) تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین می توان گفت در ابعاد و مولفه های سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری وضعیت موجود بالاتر از وضعیت استاندارد است ولی در بعد سرمایه مشتری یا رابطه ای وضعیت موجود پایین تر از وضعیت استاندارد است.
خلاصه ماشینی:
بنابراین مدیران نه تنها باید دانش خود را در حوزه سرمایه فکری افزایش داده بلکه بایستی از طریق تقویت مولفه های آن (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه رابطه ای) به توسعه و گسترش این حوزه در سازمان بپردازند(٢٠١١ ,Motalebi Nazem ).
(جدول ٢ ) جدول ٢ : میزان آلفای کرونباخ مؤلفه های سرمایه های فکری (رجوع شود به تصویر صفحه) یافته های پژوهش به منظور انتخاب آزمون های آماری مناسب جهت تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده لازم است تا نوع توزیع سازه ها به لحاظ نرمال بودن پراکندگی ارزیابی شود که در این پژوهش از آزمون کولموگروف - اسمیرنف استفاده شد.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه اول پژوهش نشان دهنده آن است که بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب سرمایه انسانی و زیر مولفه های آن یعنی نگرش و صلاحیتهای کارکنان تفاوت معناداری وجود دارد با توجه به اینکه میانگین نمونه از میانگین نظری بیشتر می باشد می توان گفت وضعیت موجود بالاتر از وضعیت استاندارد بوده و لذا سرمایه انسانی در سطح بالا قرار دارد.
نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری فرضیه دوم پژوهش بیانگر آن است که بین وضعیت موجود و مطلوب سرمایه ساختاری و زیر مولفه های آن یعنی فرهنگ و سرمایه فنی تفاوت معناداری وجود دارد با توجه به اینکه میانگین نمونه از میانگین نظری بیشتر می باشد می توان گفت وضعیت موجود بالاتر از وضعیت استاندارد بوده لذا سرمایه ساختاری در سطح بالا قرار دارد.