چکیده:
دیپلماسی فرهنگی آمریکا و چین بعد از وقایع 11 سپتامبر اهمیت ویژهای پیدا کرد. هر دو کشور برای احیا و نفوذ قدرت نرم خود در میان کشورهای مختلف جهان سعی بر استفاده از ابزارهای مختلف فرهنگی بعنوان وسایل اعمال قدرت نرم به جای قدرت سخت جهت ارائه تصویری مردمپسند و حق به جانب نمودند تا با استفاده از این ابزارها بیش از پیش به ترمیم وجهه خود در میان کشورهای ضعیف و قدرتمند و ناراضی دنیا دست یازند. پژوهش حاضر میکوشد با استفاده از چارچوب نظری امپریالیسم فرهنگی به بررسی و بکارگیری ابزارهای فرهنگی که بخشی از سیاست فرهنگی دولتهاست بپردازد. پرسش اصلی این است که نقش ابزارهای فرهنگی در گسترش سیاستهای بینالمللی قدرتهای بزرگ از 11 سپتامبر2001 تاکنون چگونه بوده است؟ در این پژوهش فرضیه اصلی آن است که آمریکا در کنار چین به دلیل برنامههای اجرایی در طول چند دهه پس از جنگهای جهانی توفیق بیشتری در ارتقاء سیاستهای بینالمللی خود از طریق بکارگیری ابزارهای فرهنگی داشته است. روش انجام این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانهای بوده است. باتوجه به بررسیهای انجام شده در یافته میشود آمریکا با اجرای چندین دهه سیاستهای فرهنگی و استفاده از انواع ابزارهای فرهنگی در گسترش قدرت نرم خود، تاکنون موفقترین قدرت بزرگ جهان بوده است؛ ولی از سوی دیگر، چین در سه دهه اخیر با برنامهریزیهای دقیق و گسترده در سراسر جهان تلاش دارد جایگاه آمریکا را در تمامی حوزهها به دست آورد.
خلاصه ماشینی:
باتوجه به بررسیهای انجام شده در یافته میشود آمریکا با اجرای چندین دهه سیاستهای فرهنگی و استفاده از انواع ابزارهای فرهنگی در گسترش قدرت نرم خود، تاکنون موفقترین قدرت بزرگ جهان بوده است؛ ولی از سوی دیگر، چین در سه دهه اخیر با برنامهریزیهای دقیق و گسترده در سراسر جهان تلاش دارد جایگاه آمریکا را در تمامی حوزهها به دست آورد.
از نظر او، قدرت نرم در یک کشور بر سه منبع تکیه دارد: فرهنگ آن کشور (آن بخشهایی که برای دیگران دارای جذابیت است)، ارزشهای سیاسی (در مواردی که در داخل و خارج کشور مورد توجه باشد)، و بالاخره سیاست خارجی (در صورتی که مشروع و دارای اقتدار اخلاقی به نظر برسد) (Nye,2004: 11).
در این مقاله نگارندگان متذکر شدهاند که با بررسی منابع و ابزارهای قدرت نرم، آشکار میشود که منابع قدرت نرم چین مبتنی بر همان سه عنصر تعریف شده توسط جوزف نای یعنی فرهنگ، ارزشهای سیاسی و ماهیت و سبک سیاست خارجی است ولی نگرش سیاستمداران چینی به قدرت نرم بر فرهنگ سنتی این کشور تأکید دارند.
این میتواند از طریق رسانههایی مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت و فیلم یا از طریق ایجاد موسسات فرهنگی و آموزش زبان در کشورهای دیگر باشد (Hartig,2012: 256)، فرهنگ بعنوان یکی از ویژگیهای برجسته سیاست خارجی چین تبدیل شده است.