چکیده:
خطبه 219 نهج البلاغه که برخی از شارحین آنرا در مدح خلیفه دوم از سوی امام می دانند، درحوزه سند ودلالت همواره با چالش ها و دیدگاه های متفاوتی روبرو بوده است. برخی بزرگان شیعه صحت انتساب این سخنان به امام علی علیه السلام را مورد تشکیک قرار داده و ایراد آن از سوی امام را انکار کرده اند. از سوی دیگر فهم محتوی خطبه، در بستر بررسی های اسنادی و رجالی و مصادر تاریخی آن، با نظر داشت شرایط حاکم بر فضای صدور، وقوع آن را امکان پذیر می نماید. از این رو مقاله حاضر در پی بررسی اصالت خطبه مذکور و هموارسازی فهم محتوی اصلی آن از طریق تحلیل دیدگاه اندیشمندان این حوزه و بررسی اسناد و رجال و مصادر تاریخی خطبه می باشد. نتایج این بررسی ها نشان از آن دارد که تشکیک در صحت انتساب خطبه صحیح نمی باشد و اگر چه از منظر رجال منابع خطبه ضعیف است اما به علت کثرت متون نقل کننده ، اعتبار روایت پذیرفته است و بررسی فضای صدور خطبه نشان از آن دارد که امام در شرایطی ناخواسته و ناگزیر قرار داشته و ناگزیر از جملاتی در مورد خلیفه دوم که تا حدی ستایش نیز از آن قابل برداشت بوده است.
خلاصه ماشینی:
1. 3 دیدگاه علامه محمدتقی شوشتری (ره) ایشان در اینکه خطبة مذکور منتسب به حضرت علی (ع) است تشکیک میکند و چنین میگوید: من میگویم همانا سخن دربارة اصل وجود خبر و تحقق نسبت این عنوان به حضرت است و ظاهر خطبه این است که از حضرت نیست و همانا سیدرضی که خدا از او بگذرد هرگاه کلام فصیحی را میدید که به حضرت نسبت داده شده است بدون اینکه در آن کلام تدبر کند آن را میپذیرفت ولو اینکه برخلاف آن شواهدی باشد، اما در آنچه طبرى نقل کرده است، افزونبراینکه براى ما غیرقابلقبول است (چون از فردى غیرشیعى نقل شده است)، چیزى جز تصدیق یک جمله از سخن دختر حنتمه از آن استفاده نمىشود؛ و آن این جمله است: «او خوبىهاى خلافت را برد و از بدىهایش نجات یافت»؛ تاجایىکه آن حضرت فرمود: دختر خیثمه (حنتمه) این سخن را نگفت، بلکه بر زبانش جارى کردند؛ و معناى این جمله چنین است که اگر سلطنت خیر و شرّ دارد و عمر خیرش را برد و شرش را گذاشت، که مقصود ممانعت از بیرونرفتن طلحه و زبیر از شهر مدینه بود تاآنکه شورایى تشکیل شد که نتیجة آن به ضرر امام (ع) بود، و درحقیقت این جمله: «ذهب بخیرها و نجا من شرّها» نظیر فرمایش آن حضرت در خطبة شقشقیه دربارة عمر و رفیق او ابوبکر است که سراسر ذم و گلایه است.