چکیده:
پیدایی حکومت صفوی به پشتوانه تشیع ائناعشری» زمینههایی برای گسترش و رسمی
شدن این مذهب در ایران فراهم آورد. دیدگاه علمای شیعه درباره حکومت در دوره غیست
در این دوره بسیار مهم بود؛ یعنی بحث مشروعیت سیاسی و دینی شاهان صفوی از
مسائل کانونی اندیشههای علمای شیعه به شمار میرفت؛ چنان که به اعتراضها و گاهی
جنبشهایی در برابر حکومت صفوی ست زدند. هدف اصلی این مقاله, بررسی علل و
عوامل فکری و نظری این اعتراضها و جنبشهاست. بهرغم پرداختن بسیاری از
پژوهشها به موضوع تعامل علما با حکومت صفوی, بدین موضوع کمتر اشارتی رفته
است. روش تحقیق این مقاله تحلیل محتوای منابع و ماخذ عصر صفوی و سفرنامههای
اروپاییان در این دوره تاریخی است.
خلاصه ماشینی:
ظهور کسانی همچون محقق کرکـی، از رویدادهـای مهـم ایـن دوره تـاریخی است که بر ولایت فقها تأکید کرد و سلطان دوره غیبت را «مأذون در حکومت » دانست ؛ یعنی از دید او حکومت بنابر اصـل از آن فقیـه و شـاه طهماسـب صـفوی نائـب او در این باره بود.
اندیشه سیاسی فره ایزدی در دوره صفویه بیش از پیش به انگیزه های تبلیغاتی بـه کـار آمد؛ زیرا مذهب تشیع در این دوره رسمی شد و علما خود بر اساس مبانی فقه سیاسـی شیعه ، رقیب حکومت به شمار میرفتند؛ چنان که خروج برخی از روحانیـان از ایـران و سست شدن اندیشه «السطان ظل الله » هم زمان با نیمه دوم دوران حکومـت صـفویان ، بـر این فرضیه دلالت میکند.
علمـای بزرگـی همچون محقق اردبیلی ٧، شیخ ابراهیم قطیفی بحرینی ٢، عبدالحی رضوی ٥ و شیخ یوسف بحرانی، آشکارا پیرو این اندیشه (نامشروع بودن سلطنت صفوی) وکسانی ماننـد حسـن بن زید معروف به صاحب معالم و محمد بن علی معروف به صاحب مـدارک از علمـای جبل عامل ، با آنان هم سو بودند؛ چنان که سید نعمت الله جزایـری در انـوار نعمانیـه نقـل بود: «دل های پادشاهان و جمیع خلایق به دست خداست و مطلق پادشـاهان جـابر و ظالمـان را نیـز رعایت میباید کرد...