چکیده:
هدف از این مقاله بررسی و تبیین ماهیت حقوقی انتقال اموال فکری نظیر حق تالیف سرقفلی سهام
شرکتها امتیاز آب، برق و تلفن در مقابل عوض میباشد. دروابط تجاری امروزه فروش سر قفلی حق
تالیف حق اختراع و نظیر آن رایج است ولی از نظر قانون مدنی به دلیل حصر مبیع به عین نمیتوانیم اینگونه
انتقال را بیع بنامیم. این در حالی است که عرف جامعه گرایش به بیع شناختن آن دارد. با توجه به اهمیت
این اموال و نیاز به روشن بودن قواعد حاکم بر این انتقالات در این مجال با بررسی تعریف بیع در حقوق
ایران فقه امامیه و اثبات عدم لزوم عین بودن مبیع شمول بیع بر این انتقالات و محدودیت موجود در قانون
مدنی ایران برای تعریف بیع اموال غیر مالیبیان می گردد. حقوق بعضی از کشورها با تغییر قانون خود در
تعریف بیع انتقال این اموال را در برابر وجه نقد بیع می داند
با توجه به اینکه این نوع مالکیتها ملموس نیستند، ابهاماتی در خصوص مالیت داشتن آنها، مدت زمان
حمایت از این گونه آثار، نحوهی ایراد خسارت بر این مالکیتها و چگونگی جبران آن وجود دارد که
میطلبد به آن پرداخته شود. در رابطه با بیع اموال غیر مالیرویهی واحدی وجود ندارد و اعتبار بخشیدن به
حقوق مذکور، محل بحث فقها و حقوقدانان معاصر میباشد. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی
تحلیلی انجام گرفته، با بیان و تشریح اقسام بیع فکری و با تکیه بر دلایلی؛ ازجمله لزوم احترام نسبت به عمل
مسلمان، لزوم حمایت از پدیدآورندگان آثار فکری، رعایت حقوق مالیو و حقوق اموال غیر مالیآنها و
ضرورت نفی ایراد خسارت و ضرر، بیع اموال فکری معتبر شناخته شده است.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلي پايان نامه اين است که با وجوداينکه اموال غيرمالي غيرفکري عينيت ندارند، انتقال آنها در قالب عقد بيع صورت مي گيرد يا اينکه بايد اين معامله را تابع قواعد عمومي قراردادها و ماده ١٠ قانون مدني دانست ؟ مبحث اول مفاهيم مباني و پيشينه ١-١ مالکيت در تعريف لغوي ملک گفته اند: «در بر داشتن شيء و قدرت تصرف مطلق در آن ،.
٢-١مال ١-٢-١ مال در لغت اهل لغت مال را چيزي ميدانند که انسان مالک شود به بيان ديگر، آنچه شخص ، يا جماعتي آن را تملک ميکنند از قبيل کالا، يا حاصل تجارت يا زمين يا نقدينگي يا حيوان ، فقها مال را اعم از ملک دانسته و صدق مفهوم مال در نظر آن ها متوقف بر «تصرف و تملک ، نيست ؛ بلکه به بعضي از اشياء اعم از اعيان خارجي و غير آن که مورد رغبت و نياز انسان بوده و به آن تنافس و تفاخر ميکنند و براي به دست آوردنش تلاش نموده و بر يکديگر سبقت ميجويند و در مقابل آن چيزي که مورد رغبت آنان است ميپردازند، نيز مال ميگويند، اگر چه تحت تصرف نبوده و تملک نشده باشد؛ مانند مباحات اوليه .
در گذشته واژه «مال ، ويژه کالاي ماليبود؛ ولي پيشرفت هاي زندگي کنوني بتدريج آن را از اين معني محدود و ابتدايي خارج ساخته است ، چندان که امروز به تمام گوناگون دارائي (مانند زمين و اموال منقول و مطالبات و حقوق مالي و حتي حق تأليف و اختراع و سرقفلي) نيز مال گفته ميشود (کاتوزيان ، ١٣٨٨، ٩).