چکیده:
فهم دلالتها و تضمنات سیاسی اندیشه فارابی با تکیه بر معیار تصمیمات مبتنی بر «گفتگو» و استوار کردن مفروضات سیاسی بر روابط میان انسانهای آزاد و برابر در «حوزه عمومی»، مسئله مقاله حاضر را تشکیل میدهد. نگارندگان با تحقیق در منظومه اصلی فلسفه سیاسی فارابی، بر این ادعا هستند که این فیلسوف مسلمان، با فضل تقدم «رئیس» بر «جامعه» و قائم نمودن شهر فاضله بر رئیس فاضل و قرار دادن وی در جایگاه فرد هنجارگزار و مجرای تشخیص خیر برین و سعادت نهایی، مصلحت عمومی و بهتعبیری متاخر، «عرصه عمومی» را نادیده میگیرد. بدینسان، مقوله شهروندی، به همان معنای کلاسیک و ارسطویی آن، یعنی موجودیتی «مشارکت»جو، در اندیشه فارابی ممتنع میشود. در این پژوهش، نگارندگان نسبت اندیشه و سیاست را از منظری خاص و با اتکا به منطق علمی و چارچوب نظری هانا آرنت تبیین میکنند. از نظر آرنت، سیاست صرفا محصول روابط انسانهای آزاد و برابر در حوزه عمومی است؛ از این رو، انسداد حوزه عمومی و حاکم کردن مداری سلسلهمراتبی بر جامعه، نتیجهای جز «خشونت» نخواهد داشت. لذا، این مقاله برای اثبات ادعای خود، با کاربست روش کیفی، به گردآوری دلایل و اطلاعات لازم پرداخته و به این نتیجه رسیده است که فارابی با وابسته کردن جامعه به رئیس اول، نوع خاصی از سیاستورزی را در افق اندیشه اسلامی رواج میدهد که خشونت به معنای آرنتی کلمه را توجیه میکند و راه گفتگو و ظهور شهروند آزاد و مشارکتجو را میبندد.
خلاصه ماشینی:
نسبت سنجي خشونت و سياست درانديشه سياسي فارابی بر اساس چارچوب نظري هانا آرنت ايرج رنجبر* تاريخ دريافت : ١٣٩٦/٨/١٤ محمد جواد صادقي متين ** تاريخ تأييد: ١٣٩٧/٤/١٦ چکيده فهم دلالت ها و تضمنات سياسي انديشه فارابي با تکيه بر معيار تصميمات مبتني بر «گفتگو» و استوار کردن مفروضات سياسي بر روابط ميان انسان هاي آزاد و برابر در «حوزه عمومي»، مسئله مقاله حاضر را تشکيل مي دهد.
لذا، اين مقاله براي اثبات ادعاي خود، با کاربست روش کيفي، به گردآوري دلايل و اطلاعات لازم پرداخته و به اين نتيجه رسيده است که فارابي با وابسته کردن جامعه به رئيس اول ، نوع خاصي از سياست ورزي را در افق انديشه اسلامي رواج مي دهد که خشونت به معناي آرنتي کلمه را توجيه مي کند و راه گفتگو و ظهور شهروند آزاد و مشارکت جو را مي بندد.
مقاله حاضر در نقد چنين تفسيري و از نقطه نظر رويکردي که هانا آرنت نسبت به مقوله سياست دارد، بر اين دعوي است که انديشه سياسي فارابي اقتدارگرا بوده و با تقدم رئيس بر جامعه و بي اعتنايي به مصلحت عمومي و عدم اتکاي هنجارهاي اجتماعي بر مراودات برخاسته از عرصه عمومي/پوليس مستعد توجيه خشونت در قلمر سياست نيز هست .
۳. نظام فلسفي فارابي کاربست نظريه آرنت در قلمرو نظام فلسفي و انديشه فارابي در راستاي تبيين نسبت خشونت و سياست در هندسه تجويز هنجار سياسي توسط اين فيلسوف مسلمان قبل از هر چيز ضرورت نگارش و ارائه مقدماتي را ايجاب مي کند که ابونصر فلسفه سياسي خود را بر آن ها استوار کرده است .