چکیده:
با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم، احساسات ضداستعماری و اندیشههای ملیگرایانه، بسیاری از کشورهای جهان سوم را دربرگرفت. برخی کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس نیز در این مقطع تلاش کردند تا با رفع سیطره و امتیازات انحصاری بیگانگان، مدیریت منابع طبیعی و سرمایههای ملی خویش را عهدهدار شوند. نهضت ملیشدن نفت ایران به رهبری دکتر مصدق در آغاز دهة 1950 با واکنش شدید دولتهای بریتانیا و ایالات متحده روبهرو شد و به این ترتیب، حساسیّت غرب دربارة منابع نفتی خلیج فارس بر همگان آشکار شد. چند سال بعد، مساعی جمال عبدالناصر مصری برای ملیساختن کانال سوئز، دخالت نظامی غرب و اخلال در جریان انتقال نفت خلیج فارس به اروپا را به دنبال داشت. اگرچه دولتها و شرکتهای نفتی غربی توانستند با برنامهریزی دقیق و تدارکات گسترده بحران نفتی حاصل از جنگ سوئز را پشت سر بگذارند، اما اندیشهها و اقدامات مصدق و ناصر آثار ماندگاری بر صنعت نفت خلیج فارس برجای نهادند. در این مقاله ضمن اشاره به اهمیّت کانال سوئز در انتقال نفت خلیج فارس به اروپا، تدابیر اتخاذشده برای تامین نفت موردنیاز غرب طی بحران سوئز و پیامد های بین المللی و منطقهای این بحران بر مسائل نفتی خلیج فارس بررسی می شود.
خلاصه ماشینی:
اگرچه ناصر هدف خویش را از ملیکردن «کمپانی کانال سوئز»٤ کسب درآمد بیشتر و تأمین هزینه های ساخت سد بزرگ «آسوان » ذکر کرده و مدیریت این آبراه بین المللی را حق طبیعی مصریان خوانده بود، لیکن او نیز به مانند مصدق ، اما به شیوه ای متفاوت بر یکی از منابع حیاتی مورد نیاز غرب ، یعنی منابع نفتی خلیج فارس دست نهاده بود.
٣. تدابیر بین المللی برای تداوم جریان نفت طی بحران سوئز همان گونه که پیش تر اشاره شد، یکی از اهداف اصلی تجاوز به مصر و اشغال کانال سوئز حفظ و تأمین امنیت منابع نفتی خلیج فارس و راه های انتقال آن بود، اما برخلاف انتظار دولت مردان انگلیسی و فرانسوی، با مسدودشدن کانال سوئز، قطع صدور نفت عربستان به اروپا و اخلال و خراب کاری طرفداران ناصر در ایستگاه های پمپاژ نفت سوریه و سامانۀ انتقال نفت کویت ، غرب در آستانۀ یک بحران انرژی بیسابقه قرارگرفت .
طبق این قانون که در اصل برای مقابله با ازدست رفتن نفت ایران در اوایل دهۀ ١٩٥٠ طراحی شده بود، کمپانیهای نفتی اجازه مییافتند در صورت بسته شدن کانال سوئز، با یکدیگر و حتی با دولت تعامل و همکاری کنند؛ البته کمپانیها با توجه به سخت گیریهای وزارت دادگستری ایالات متحده در چارچوب «قانون ضد تراست » تمایلی به اجرای این طرح نداشتند، لیکن خود نیز نگران قطع جریان نفت خلیج فارس بودند.