چکیده:
صفویان از همان اوایل تاسیس، سعی کردند با ایجاد ارتشی برخواسته از عزم و اراده ی ملی، بتوانند در مقابل هجوم دولت های همجوار و مخالفان جاه طلب داخلی بایستند و حکومت نوبنیاد صفوی را در محیط و فضایی نسبتا آرام و دور از تشنجات سیاسی بر پا دارند. دوران حکومت شاه عباس اول را می توان اوج این تغییر و تحولات دانست. چنانکه شاه جوان در همان ابتدای کار با عزمی راسخ و با خرد گرایی تام توانست با نگاهی به گذشته و چشمی به آینده، مهمترین تصمیم سیاسی را درطول حکومت چهل و دو ساله خویش بگیرد و آن ایجاد یک ارتش کاملا مجهز با فناوری روز آن زمان بود که با استعانت از تجربیات اشخاص اروپایی مانند برادران شرلی به وقوع پیوست تا ایران از سایر دول پیشرفته از نظر ابزار و سیستم جنگی عقب نماند.در این مقاله برآنیم که نشان دهیم که سازمان نظامی صفویه در آغاز در شرایطی بوده و اینکه چگونه شاه عباس موفق به ایجاد یک ارتش منظم وپیشرفته شد. چنانکه این ارتش توانست تا مدتها بعد از مرگ شاه عباس کبیر همچنان رکن اصلی و اساسی کشور را ایفا نماید، اما به مرور با روی کار آمدن شاهان بی کفایت و ظهور دوباره هرج و مرج های داخلی رو به افول نهاده و دیگر نتوانست آن کار آیی لازم را در مواقع بحرانی داشته باشد و این روند تا ظهور نادرشاه افشار ادامه پیدا کرد.
خلاصه ماشینی:
چنانکه شاه جوان در همان ابتدای کار با عزمی راسخ و با خرد گرایی تام توانست با نگاهی به گذشته و چشمی به آینده، مهمترین تصمیم سیاسی را درطول حکومت چهل و دو ساله خویش بگیرد و آن ایجاد یک ارتش کاملا مجهز با فناوری روز آن زمان بود که با استعانت از تجربیات اشخاص اروپایی مانند برادران شرلی به وقوع پیوست تا ایران از سایر دول پیشرفته از نظر ابزار و سیستم جنگی عقب نماند.
ق) زمانیکه شاه اسماعیل زمام امور مملکت را در دست گرفت اوضاع داخلی و خارجی ایران لزوم ارتش مجهز را ایجاب کرد، این امر در تمام دوران سلطنت خاندان صفویه و جنگهایی که در داخل کشور برای سرکوبی یاغیان و تهاجم دو نیروی شرق و غرب یعنی ازبکان و عثمانیها، بیش از پیش خاطر شاهنشاهان صفوی را بخود متوجه ساخت، که بخش اعظم سیاست داخلی و خارجی را بخود مشغول داشت.
(ابن بطوطه، 1376: 37، 1) قزلباشان همیشه سواره بجنگ می رفتند، زیرا پادشاهان صفوی اصولا به پیاده نظام توجه و علاقه نداشتند و بخشی از سپاه نیز شامل سربازان والیان و فرمانداران بود(رضایی، 1378: 184/ 12) ، تا زمان شاه عباس اسلحۀ ایشان بیشتر تیر و کمان و شمشیر و نیزه و خنجر و تبر زین و سپر بود، و استفاده از تفنگ را، که در سپاه عثمانی بکار میرفت، خلاف مردانگی و شجاعت میشمردند.