عشق فروغی بسطامی به «خاتون جان خانم» ادب و هنر

"آقایان همه از اهل فضل و دانش بودند یکی از آنان آقای یغمائی معروف بود که کمالات ایشان لام بتوصیف نیست هرکس میشناسد میداند، دیگر بیوک خان المتخلص به«رهی»معیری پسر عموی من و شیرین کلامیش معروف است و در اغلب مجلات اشعار دلپذیر و مطبوع ایشان درج میشود. همان قسم که معیر الممالک پیش‌بینی کرده بود پس از شش یا هفت سال فروغی برحمت ایزدی پیوست و خاتون جان خانم بمیل خود شوهر نمود و از آن شوهر هم خیری ندید. از صحبت‌هائی که خاتون جان خانم برای من از فروغی میکرد یکی این بود که میگفت فروغی شبها پس از یکی دو پیاله شراب دست را زیر چانه می‌نهاد و چند کتاب باطراف خود میریخت و میخواند، گفت من دراز میکشیدم و جوراب هم در پا نداشتم پای خود را دراز کرده با انگشت‌های پا با موی ریشش بازی میکردم و گاهی با انگشت‌های پایم یکدسته از موی ریش او را میکشیدم و گاهی کنده میشد."