چکیده:
نظریه الهیات تمثیلی قدیس توماس آکویناس بخصوص با تاکیدی که بر متن کتاب مقدس دارد، از تاثیرگذارترین و پردامنه دارترین نظریات در باب شناخت خدا و تحلیل اسماء و صفات باریتعالی است. تلاش اصلی آکویناس در این بخش مشترک هر دو اثر سترگ وی، یعنی جامع الهیات و جامع در رد گمراهان، بر این است که بتوان صفات کمالی مخلوقات و از جمله انسان بعنوان کاملترین آنها را بر خداوند نیز حمل کرد البته به روش حمل تمثیلی در مقابل حمل اشتراک معنی و حمل اشتراک لفظ و بدینصورت به شناختی از اسماء و صفات حق رسید تا در الهیات سلبی قرون وسطی متوقف نشد و البته در دام تشبیه حق به خلق نیز نیفتاد. عنصر اساسی در الهیات تمثیلی آکویناس «قاعده کمالات علت و معلول» است. کمالات معلول از قبل بنحو برتر و عالیتر در علت محققند. در آثار آکویناس علاوه بر این عنصر، دو مبدا دیگر بنام «برهان درجات کمال» و «اصل تقدم علت بر معلول» نیز بچشم میخورد. وی اصرار دارد که این هر سه را به ارسطو و ابن رشد اسناد دهد تا بدینوسیله حمل تمثیلی خود را ریشه دار در حکمت ارسطویی معرفی نماید. اما حقیقت این است که ارسطو به هیچکدام از این مواردی که آکویناس ادعا میکند، تصریحی نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خیر محض بودن خداوند بدین معنی که آن کمال محض، مفید کمالات سایر اشیاء است، از دستاوردها و نوآوریهای ابن سینا در مباحث الهیات است. سخنان ابن رشد نیز در این زمینه در حقیقت شرح نظریات ابن سیناست هر چند که ابن رشد آنها را در شرح عبارات ارسطو نگاشته است.
خلاصه ماشینی:
اما حقیقت این است که ارسطو به هیچکدام از این مواردی که آکویناس ادعا میکند، تصریحی نداشته است، بلکه فوق تام بودن و خیر محض بودن خداوند بدین معنی که آن کمال محض، مفید کمالات سایر اشیاء است، از دستاوردها و نوآوریهای ابنسینا در مباحث الهیات است.
ما در نوشتار حاضر در پی توضیح و تبیین حمل تمثیلی و گونههای مختلف آن و نقدهای وارد بر آن نیستیم، بلکه بدلیل اهمیت مبادی سهگانهیی که آکویناس، الهیات تمثیلی را بر آنها بنا ساخته است و اصرار دارد که آنها را به ارسطو نسبت دهد و ریشههای نظریه خود را در نظام فلسفه ارسطویی بپروراند، قصد داریم این اسنادات آکویناس را بصورت دقیق بررسی نماییم و پیشینه واقعی این مبادی را بکاویم.
البته استفاده آکویناس از علیت و علت بودن خداوند برای انسان و نیز همة مخلوقات به این منظور نیست که صرفا رابطه علت و معلول را مورد لحاظ قرار دهد، بلکه چون علت باید کمالات معلول خود را داشته باشد، به علت بودن خداوند استناد شده است.
( 51 ) قاعده «وجود کمالات معلول در علت» در فلسفه ابنسینا اکنون که مشخص شد نسبت دادن قاعده کلی وجود کمالات معلول در علت به ارسطو استناد صحیحی نیست، باید بگوییم که اگر بخواهیم این قاعده را و اینکه complete in virtue of their own nature goodness several classes cannot be exceeded خداوند همة کمالات مخلوقات را بنحوی عالیتر و بسیط از قبل واجد است به کسی قبل از آکویناس نسبت دهیم، شایستهترین فرد شیخالرئیس ابنسیناست.