چکیده:
شناخت انسان یکی از پایههای جهانبینی هر مکتب است و ارائه یک نوع انسانشناسی خاص در توجیه و تبیین بسیاری از موضوعات یک مکتب تأثیر دارد. فطرت اخلاقی بهعنوان یکی از شاخصههای اصلی در انسانشناسی استاد مطهری نقش مهمی ایفا میکند. از نظر ایشان، انسان بهلحاظ ساختار ذاتی و درونی هم واجد آگاهیهای اخلاقی است و هم برخوردار از گرایش به خوبیها و نفرت از بدیهاست. انسان این دو مؤلفه را به اقتضای ساختار وجودیاش داراست و دست هیچگونه تلقین و تحمیل اجتماعی در آن راه ندارد. انسان بهسبب این ساختار فطری و غیراکتسابیاش در ارتباط با دین و متون دینی از بعضی جهات از دین و آموزهای وحیانی مستقل و از جهات دیگر، وابستگی تنگاتنگ به آنها دارد. دیدگاه استاد مطهری هرچند از برخی جهات قابل تأمل است، در کلیت خود دیدگاهی است که در توجیه بسیاری از موضوعات دینی راهگشاست.
خلاصه ماشینی:
هدف این نوشتار آن است که نخست بهطورکلی نوع نگاه استاد مطهری درباره حقایق وجودی انسان را طرح کند و سپس یکی از این حقایق، یعنی «فطرت اخلاقی» را بهتفصیل بررسی کند و آنگاه رابطه فطرت اخلاقی با دین را روشن سازد.
ایشان در بحث از مارکسیسم و نسبیت اخلاق، بین اخلاق و احکام (عبادات، معاملات و مانند آن) تقابل میاندازد و از زبان مارکسیستها میگوید منظور آنها از اخلاق یک معنای اعم است؛ یعنی همه دستورعملها و همه امور شایسته که شامل اخلاق و احکام میشود (مطهری، 1363: ص182)؛ اما از نظر خود استاد تمام تأکید در اخلاق بر ملکات است و رفتارها نیز با توجه به ملکات به اخلاقی و غیراخلاقی تقسیم میشوند.
سوم ـ خاستگاه احکام اخلاقی استاد مطهری میپذیرد که یک سلسله احکام و اعتبارات جزئی در وجدان انسان وجود دارد و این جزئیات البته به نوع اختلاف دوستداشتن آدمها برمیگردد، اما از نظر ایشان یک سلسله احکام کلی و مشترک نیز در وجدان همه انسانها موجود است.
از نقد استاد مطهری بر سخن کانت بهروشنی بر میآید که وجدان انسان اولا همه خوبیها و بدیها و همه کلیات و جزئیات اخلاقی را میفهمد و ثانیا این عقل نیست که با توجه به تحلیل شرایط، احکام مطلق وجدان را در رفتارها تحدید میکند، بلکه خود وجدان است که هم حکم مطلق (درباره ملکات) صادر میکند و هم (در رفتارها) به نسبیت میگراید.
استاد مطهری بار دیگر تأکید میکند که این الهامات را کسی در گوش ما نگفته است، بلکه درک حقیقت وجود خود برای فهم همه الهامات اخلاقی کافی است و این است معنای آیه مبارکه: «و نفس و مٰا سوٰاهٰا * فألهمهٰا فجورهٰا و تقوٰاهٰا» (همان: ص237).