چکیده:
آیا شر، ماهیتی مستقل ]مطلق[ دارد و بر انسان و کارویژه هایش تاثیر می گذارد و یا انسان با کارویژ ههایش، آن را می سازد؟ شر، ماهیتی تقدیری و جبرگونه دارد یا برآمده از اراده و اختیار انسان است؟ پاسخ به دو این سوال، محور و چالش اصلی این مقاله را برای تبیین عملکرد شخصیت ها در تراژدی های شکسپیر و تاثیرپذیری یا تاثیرگذاری شان مشخص می کند. شر یکی از عناصر محوری در تراژدی است که به رابطه ی انسان با جهان پیرامونش معطوف است و گاه به تباهی آدمهای اثر ختم می شود و گاه بر سیر تیره وتار آدمهای اثر معطوف می ماند. آ نچه تراژدی را در بین دیگر ساختارهای دراماتیک متمایز می کند، حضور نیروی شر و تاثیرگذار مخرب در آن است. مفاد این پژوهش به چگونگی ارتباط شخصیت های اثر با شر و عمل شرورانه ی می تواند در نمایشنامه به » شر مطلق « نیروها در تراژدی معطوف است: چگونه
عنصری فعال، تعیی نکننده و تاثیرگذار تبدیل شود؟ بنابراین هدف این پژوهش، در تراژدی های « شر مطلق » کشف مکانیسم شک لگیری و تاثیرگذاری حاکمیت شکسپیر است؛ رسیدن به رابطه ی ساختاری و دراماتیک شخصیت ها با محوریت .« شر مطلق »مطابق ادعای طر حشده در سطر بالا، دو عنصر اساسی، عینی و ملموس در نمایشنامه برای واکاوی مدنظر عبارتند از: (الف) عمل و (ب) شخصیت محوری. وجود عمل و شخصیت محوری (طبق تعریف ارای هشده در این مقاله) برای خلق درام، اساسی و ضروری برشمرده شده اند و البته متکی و نیازمند قوه ی محرکه.قوه ی محرکه چگونه و به چه دلیل شکل می گیرد؟ فرایند شخصیت پردازی تود هوار، ارتباط هدف با فاجعه و شرارت، ارتباط درونی و بیرونی بین عمل ها و
نبود آگاهی و بی اندیشگی در عمل، محدوده ای را پدید می آورد که در آن ناگزیر اعمال شرورانه پدیدار می شوند. این دامنه و محدوده، همان مفهوم حاکمیت شر است که در تراژدی شکل گرفته و دیده می شود.
دامنه ی این پژوهش معطوف به تراژدی های شکسپیر است؛ زیرا برخلاف نمونه های یونانی خود، بیرون از جبر و تقدیر شکل یافته اند. ایجاد امر فاجعه بار در این تراژد یها، مبتنی بر تخطی انسان از امر درست است. تراژد یهای شکسپیر درباره ی کج روی انسان و وجود خصایل شرورانه و بد انسانی است که امر شر را برای او و دیگران شکل می دهد. این شر که ماهیتی مطلق دارد، هانا « م یتواند با حاکمیت تمامیت خواه و توتالیتر )مجموعه ای از بررسی های معتقد است، » هانا آرنت « . پیرامون شر و شرارت انسا نها( پیوند یابد » آرنت
شر هم در وجود انسان و هم در جامعه شکل م یگیرد و به عنصر اساسی و تعیی نکننده مبدل می شود.
در » شر مطلق « این پژوهش برای رسیدن به مفهوم، تاثیر و حاکمیت تراژدی های شکسپیر با توجه به دو عنصر مهم عمل و شخصیت محوری (بر اساس آرای آرنت) شکل گرفته است. لازم به توضیح است که مجموعه ی دو جلدی آثار شکسپیر با ترجمه ی علاالدین پازارگادی در این جستار مورداستفاه قرار
گرفته است. نمایشنامه های دیگری؛ ه مچون پریکلس و سیمبلین نیز دیده به معنای نمایشی محنت انگیز « می شوند که با اصول و معیار گونه ی تراژدی مغایرت دارند؛ بنابراین در این پژوهش به این » با پایانی فاجع هآمیز و دردناک دسته از نمایشنامه های شکسپیر توجه نشده و نه نمایشنامه ی زیر موردتوجه بوده اند که عبارتند از: هملت، اتللو، شا هلیر، رومئو و ژولیت، مکبث، آنتونی و کلئوپاترا، تیمون آتنی، کوریولانوس و جولیس سزار.
خلاصه ماشینی:
مفاد این پژوهش به چگونگی ارتباط شخصیتهای اثر با شر و عمل شرورانهی نیروها در تراژدی معطوف است: چگونه «شر مطلق» میتواند در نمایشنامه به عنصری فعال، تعیینکننده و تاثیرگذار تبدیل شود؟ بنابراین هدف این پژوهش، کشف مکانیسم شکلگیری و تاثیرگذاری حاکمیت «شر مطلق» در تراژدیهای شکسپیر است؛ رسیدن به رابطهی ساختاری و دراماتیک شخصیتها با محوریت «شر مطلق».
این پژوهش برای رسیدن به مفهوم، تاثیر و حاکمیت «شر مطلق» در تراژدیهای شکسپیر با توجه به دو عنصر مهم عمل و شخصیت محوری (بر اساس آرای آرنت) شکل گرفته است.
» (آرنت، ۱۷۰:۱۳۹۵) و به یک موجود «شیوار و شیگونه» و فاقد تعقل و تامل تبدیل میشوند؛ البته تبلیغات بهتنهایی نمیتواند حاکمیت توتالیتری ایجاد کند و ضروری است تا ساختار حکومت و رابطهی افراد در آن نیز مورد توجه و مهندسی قرار گیرند و این موضوع به شکل ساختاری مربوط میشود.
تراژدی ژولیوس سزار نیز چون سایر تراژدیهای برشمردهشده، فاقد شخصیتی است با آگاهی تاموتمام از وقایع داستانی نمایشنامه و نتایج آن؛ یعنی در این نمایشنامه، هیچ شخصیتی که ماهیت دانای کل و مطلق داشته باشد، وجود ندارد.
شاید شماری درراستای شر مطلق حرکت کنند؛ اما آیا ایشان بانی و نضجدهندهی شر هستند یا خود نیز ابزاری برای جاریوساری شدن شر محسوب میشوند؟ طبق زاویهدید آرنت، اشخاص به دلیل خطایی که انجام میدهند وارد حوزه و محدودهی شر مطلق میشوند و گناهشان نیز همین ورود است؛ بنابراین پادافره هریک از اشخاص در همین حضور به محدوده و پیروی از شر مطلق بهعنوان شخصیت محوری خلاصه میشود و صرفنظر از وجود دنیای دیگر و آخرت، همین دنیا دار مکافات است.