چکیده:
با نگاهی موشکافانه به تحولات هنر نمایش در روند تاریخ درمییابیم که این هنر
وسیلهای برای بسترسازی فرهنگی در جوامع گوناگون بوده و همینامر بهتدریج ارتقاء
فرهنگی جوامع را نیز موجب شده است.
در ایران نیز در طول صد سال گذشته با عقبنشینی مناسبات فئودالی و شکل گرفتن
طبقه متوسط و متعاقب آن عمومی شدن سوادآموختگی و بالا رفتن سطح آگاهی در
دهههای اخیرء تحلیل پدیدههای اجتماعی و رویکردهای دموکراتیک مبتنی بر نیاز اکثریت
جامعه، هنر نمایش را نیز مانند هر هنر دیگری با شرایط مادی زمان خود پیوند داده است
آن را در شبکهای از عوامل گوناگون فرهنگی و اجتماعی به هنری قابلتامل تبدیل کرده
است.
خلاصه ماشینی:
براساس این نیاز، شکلگیری و سازماندهی گروههای نمایشی با تکیه بر مدیریت گروهی شیوه متفاوتی از مدیریت را در جهان باعث شده است و بنابر دانش و تجربیات جمعی هنرمندان که به تکنیکها و تدبیرهای گروهی اتکا کرده و مستقل از مدیریت دولتی فعالیتهای هنری خود را پی گرفتهاند، شیوههای جدیدی در تولید و اجرای نمایشی بهوجود آمده است.
این شیوه از مدیریت گروهی، علاوهبر تحولات اجرایی در جهت نزدیک کردن این هنر به زندگی روزمره و شیوههای اجرایی نو، توانسته است ویژگیهای زیباشناختی و محتوایی بسیاری را که برگرفته از تفکر جمعی در فرهنگهای مختلف بوده به ارمغان آورد و در مفهومی وسیع همهی جنبههای زندگی اجتماعی و ویژگیهای مادی، معنوی، فکری و احساسی ملتها را از طریق هنر نمایش و آفرینشهای فکری جمعی بهتصویر کشیده و بهمثابه یکی از ملزومات توسعه فرهنگی و ملی عمل کند.
ولی هنگامیکه افراد براساس تصمیمگیری گروهی در جهت اهداف سازمانی خود حرکت میکنند و با تصمیمات تازه و مهمی روبهرو میشوند، از آنها انتظار میرود که با اندیشه کامل، همه جوانب منطقی کار را بسنجند، جنبههای مختلف را درنظر بگیرند و نکات موافق و مخالف را بررسی کنند.
انواع شیوههای مدیریت گروهی الف) درددلگویی درددلگویی شیوهای برای غلبه بر فشارهای حاصل از همرنگ شدن در گروههای تعاملکننده است، انجام این کار با استفاده از نوعی روند «ایدهسازی» صورت میگیرد که همه انتخابها را، هرچه که باشند، میپذیرد؛ درعینحال که از انتقاد درخصوص این انتخابها ممانعت بهعمل میآید.