چکیده:
چین برغم تفاوت در بسیاری از زمینه ها از جمله نقش پررنگ دولت در اقتصاد و موضوع حقوق بشر، یک شریک مهم استراتژیک برای اتحادیه اروپا به حساب می آید. چین امروز، می تواند نقش مهمی در حفظ نظم و ثبات بین المللی و حاکمیت جهانی داشته باشد این نقش نیازمند افزایش مسئولیت پذیری چین و همراهی با نظم بین المللی است. مسائلی که در قرن 21 زمینه ساز نزدیکی چین و اتحادیه اروپا به عنوان بازیگران مهم بین المللی شده، رو به افزایش است و همکاری و مشارکت این دو را تبدیل به یک ضرورت نموده است. ضرورتی که طرفین آنرا در بیستمین اجلاس سران در جولای 2018 به وضوح مورد تاکید قرار دادند. افزایش ناامنی و تنش ها در سطح بین المللی، حمایت گرایی، تغییرات زیست محیطی، تروریسم و بسیاری موضوعات دیگر منجر به تعهد مشترک طرفین به حفظ سیستم چندجانبه گرایی مبتنی بر قوانین بین المللی در مقابل سیاست حمایت گرایی به ویژه از سوی آمریکا شده است. با توجه به موارد فوق، این مقاله درصدد است تا با نگاهی به روابط اتحادیه اروپا و چین بعد از روی کار آمدن ترامپ، به این پرسش بپردازد که چین و اتحادیه اروپا با وجود تفاوتها در زمینه های سیاسی، اقتصادی و حقوق بشری آیا مشارکت استراتژیک بین خود را در قرن 21 به عنوان یک ضرورت می بینند یا تنها به دلیل مقابله با سیاستهای ترامپ بهم نزدیک شده اند؟ و آیا این نزدیکی در آینده برای اتحادیه اروپا فرصت خواهد بود یا تهدید یا هر دو؟ بدین منظور در این مقاله با بررسی زمینه های مشارکت چین و اتحادیه اروپا بر اساس سند2020، موضع اروپا نسبت به طرح کلان کمربند- راه چین را مورد بررسی قرار داده، سپس با نگاهی به آمار تبادلات نظامی دو حوزه اروپا و آسیا- اقیانوسیه و هزینه های طرفین در بخش نظامی به این نتیجه دست یافته که اتحادیه اروپا باید کم کم چین را به عنوان یک شریک استراتژیک در مسائل بین المللی ببیند و نگاهش به چین هم فرصت باشد و هم تهدید و نه تنها تهدید صرف.
خلاصه ماشینی:
با توجه به موارد فوق ، اين مقاله درصدد است تا با نگاهي به روابط اتحاديه اروپا و چين بعد از روي کار آمدن ترامپ ، به اين پرسش بپردازد که چين و اتحاديه اروپا با وجود تفاوتها در زمينه هاي سياسي، اقتصادي و حقوق بشري آيا مشارکت استراتژيک بين خود را در قرن ٢١ به عنوان يک ضرورت مي بينند يا تنها به دليل مقابله با سياستهاي ترامپ بهم نزديک شده اند؟ و آيا اين نزديکي در آينده براي اتحاديه اروپا فرصت خواهد بود يا تهديد يا هر دو؟ بدين منظور در اين مقاله با بررسي زمينه هاي مشارکت چين و اتحاديه اروپا بر اساس سند٢٠٢٠، موضع اروپا نسبت به طرح کلان کمربند- راه چين را مورد بررسي قرار داده ، سپس با نگاهي به آمار تبادلات نظامي دو حوزه اروپا و آسيا- اقيانوسيه و هزينه هاي طرفين در بخش نظامي به اين نتيجه دست يافته که اتحاديه اروپا بايد کم کم چين را به عنوان يک شريک استراتژيک در مسائل بين المللي ببيند و نگاهش به چين هم فرصت باشد و هم تهديد و نه تنها تهديد صرف .
,China Going Global Investment Index ) (٢٠١٧ بر اساس آمارهاي فوق ، برغم تمامي نگرانيهاي اتحاديه اروپا از نفوذ چين ، اين اتحاديه نمي تواند چين را که دومين قدرت اقتصادي جهان و بزرگترين صادر کننده در سطح جهاني است ، ناديده بگيرد و همين امر موجب گرديده تا با نزديکي بيشتر و برقراري روابط در زمينه هاي مختلف به ويژه در حوزه اقتصادي در چارچوب قوانين تجارت بين الملل تلاش کند تا يک محيط شفاف و قابل اطمينان را براي شرکت هاي تجاري اروپايي ايجاد کند تا هر دو طرف از امنيت قانوني و دسترسي بهتر به بازار برخوردار گردند.