چکیده:
برهان حدوث و قدم از استدلالهای دیرینی است که متکلمان امامی برای اثبات وجود خداوند همواره بدان استناد میکردهاند. نحوه تقریر این برهان و استدلالهایی که متکلمان امامی برای اثبات مقدمات آن ارائه کردهاند در مکاتب و ادوار مختلف کلام امامی متفاوت بوده و همین امر موجب بروز تطورات و تحولات شایان توجهی در تاریخ این برهان شده است. تاکنون دگرگونیها و تطورات این برهان در تاریخ کلام امامیه بررسی و تبیین نشده است. در مقاله حاضر سیر تطور برهان حدوث و قدم در مقطعی مهم از آن، یعنی از مکتب بغداد متاخر تا مکتب حله متقدم، بررسی و تحلیل میشود. این پژوهش نشان میدهد که در متون کلامی مکتب بغداد متاخر دو تقریر مختلف و در آثار متکلمان مکتب حله متقدم سه تقریر متفاوت از این برهان قابل شناسایی است که هر یک از آنها بر اساس رویکردها و مبانی مختلف ارائه و موجب بروز تطورات و تغییراتی در شیوه تقریر این برهان شده است.
خلاصه ماشینی:
در تقریر برهان حدوث و قدم، استفاده از روش «طریقة المعانی» برای اثبات حدوث عالم، وجه اشتراک تقریر حلبی با تقریر متکلمان مکتب بغداد متأخر و وجه افتراق آن از تحریر حِمصی رازی است؛ اما لحاظ ضرورت اثبات فاعلِ مختار بودن صانع عالَم در متن برهان و نیز استناد به اصل علیت برای اثبات ضرورت وجود علت و مُحدِث برای ترجیح وجود عالم بر عدم آن، دو وجه اشتراک تحریر حلبی با تقریر حِمصی رازی و ابوالحسین بصری است.
در عین حال، این دو امر وجوه افتراق برهان حلبی از تقریر متکلمان مکتب بغداد متأخر است که در متن برهان خود فاعلِ مختار بودن صانع عالم را لحاظ نمیكردند و ضرورت وجود مُحدِث و علت برای عالم حادث را نیز با قیاس غایب به شاهد ثابت میكردند، نه استناد به اصل علیت.
مهمترین تفاوتهای تقریر حِمصی رازی از برهان حدوث و قدم با تقریر نخست متکلمان امامی مکتب بغداد متأخر از آن عبارت است از: الف) اثبات حدوث امکانیِ اجسام بهطور صریح؛ ب) استفاده از «اصل علیت» برای اثبات نیازمندی حادث به محدث؛ ج) اثبات فاعل مختارِ بودن مُحدِث اجسام؛ د) عدم احتیاج به اثبات صفت وجود برای خداوند بهصورت جداگانه.
مختار بودن مُحدِثِ قدیم باور متکلمان مکتب بغداد متأخر نیز بوده است، اما آنان در تقریر برهان حدوث و قدم هرگز بر آن تأکید نکرده بودند و چنین مطلبی هم از ظاهر صورتبندی استدلالشان قابل استفاده و اصطیاد نیست، در حالی كه از دیدگاه حِمصی، اثبات این مطلب ضروری و مقتضای پذیرش حدوث اجسام است.