خلاصه ماشینی:
"شاعر عارف، شاه قاسم انوار همین اندیشه را، در غزلی زیبا به رشته نظم کشیده است: یحبه و یحبونم چنین فرمود که انعقاد محبت زجانب ما بود مگر در آینه جان جمال خود را دید از آن سبب که همو شاهدست و هم مشهود شرابخانه عشقست این جهان و درو هزار نعره مستان هزار بیت و سرود زعکس حب ازل عشق ما هویدا شد جمال عشق ز یک رو هزار روی بنمود محبت از تو دین و دل از تو تویی که بخت بلندی و طالع مسعود(24) بیآنکه وارد پیش زمینه: اندیشه عشق در عرفان و تصوف اسلامی؛ و نقش و تأثیر اندیشه افلاطونی و نوافلاطونی با اعتنا به دو رساله «مهمانی» و «فدر» و...
»(26) اشاره شیخ نیشابور به حدیث «کنت کنزا» روشن و مستغنی از هرگونه تعبیر و تفسیری است: آیینه بر روی خود میداشته است تا به خود بر عاشق زار آمده است(27) عراقی نیز در غزلی به صراحت از این حدیث، یاد کرده: نگاه کرد به من دید صورت خود را شد آشکار ز آیینه راز پنهانش(28) بیت مشهور خواجه شیراز: در ازل پرتو حسنش ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد و اشعاری چون: که بندد طرف وصل از حسن شاهی که با خود عشق ورزد جاودانه ندیم و مطرب و ساقی همه اوست خیال آب و گل در ره بهانه در مجموع، براندیشه «اصالت عشق» و حدیث قدسی «کنت کنزا» دلالت دارد."