خلاصه ماشینی:
"آیا نامه دیگری که در آن، سلامهای گرم «ژان پل سارتر» را هم به «نلسون آلگرن» ابلاغ میکند، ابعاد این تراژدی را روشنتر و آشکارتر نمیکند؟ به عنوان مثال در جایی چنین مینویسد: «سارتر به خاطر پول تشکر میکند.
» (6) با مطالعه نامهها میتوانیم چنین تعبیر کنیم که «سیمون دوبوار» حقیقتا «نلسون آلگرن» را دوست میداشته و محبت او، مهر و محبتی بیپایان بوده، اما از طرفی هم نمیتوانیم از این فکر که دم زدن او از عشق، محبت و دوستی، با گوشه چشمی به تحقق سایر منافعش صورت میگرفته، صرفنظر کنیم: «همچنان مثل گذشته آدم بزرگی هستی، ممکن است لطف کرده برایم یک شیشه از جوهری که منحصرا در پارکر 51 استفاده میشود، بفرستی؟» (7) با دیدن چنین تقاضای حقیرانه ازطرفی و مواجهشدن با دمزدنهای مداوم او از عشق و دوستی ازسویی دیگر، از خود میپرسیم: آیا این است ماهیت نامههای نوشته شده به «آلگرن»؟ «فرستادن چنین بستهای برای مادرم، چقدر خوب بود.
از خود بیخود گشتن و ذوقزده شدن مفرط در مقابل ارمغانیهایی که درمیان ابراز محبتهای خیلی گرم میرسید غیر از یک تراژدی حقیقی چه میتواند بود؟ به عنوان مثال، «ژان پل سارتر»، پس از خوگرفتن با انبوه سیگارهای آمریکایی، به «سیمون دوبوار» میگوید:«من دیگر سیگارهای فرانسوی را ول کردم!» «سیمون» این موضوع را درنامهاش چنین مطرح میکند: «بیشتر از همه، سارتر تشکر میکند."