چکیده:
گرچه اساس و بنیان استنباط احکام در مذاهب مبتنی بر قرآن و سنت می باشد، لکن از یک سو روش های اصولی، تفسیر و استنباط از قرآن و سنت میان مذاهب متفاوت بوده و از دگر سو اختلاف در منابع فقه موجب اختلاف احکام و فتاوی در بعضی از موضوعات میان مذاهب اسلامی شده است. هم چنین از آن جا که پیشینه و قدمت مذاهب غیرشیعی در حکومت داری نسبت به مذهب شیعه بیشتر است، سوالی که پیش می آید، این است که: تاریخ و فتاوای علمای این مذاهب چه رویکردی به حقوق معلولین داشته اند؟ تحقیق پیش رو با توجه به همین مسئله و با روش توصیفی- تحلیلی و به منظور بررسی حقوق معلولین در تاریخ و منابع فقهی مذاهب مختلف اسلامی به رشته تحریر درآمده است و سعی دارد با بازخوانی و کنکاش در تاریخ حاکمان اهل سنت و منابع فقهی شیعه و سنی، پاسخی درخور برای این سوال بیابد که رویکرد مذاهب مختلف نسبت به حقوق معلولین چگونه است؟ تحقیق ثابت کرده است که از دیدگاه فقهی همه مذاهب، معلولین در تمام ابعاد انسانی دارای حقوق تعریف شده می باشند، که این حقوق بعضا به عهده حکومت و بعضا به عهده جامعه می باشد و در طول تاریخ و در حکومتهای صدر اسلام به آن عمل و این حقوق ادا می شده است و در ادامه تاریخ نیز بر حکومتهای اسلامی اعطای حقوق معلولین واجب است. در این تحقیق به موضوع مناسب سازی به عنوان یکی از حقوق عقلی و شرعی معلولین پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
همچنین از آنجا که پیشینه و قدمت مذاهب غیرشیعی در حکومتداری نسبت به مذهب شیعه بیشتر است، سؤالی که پیش میآید، این است که: تاریخ و فتاوای علمای این مذاهب چه رویکردی به حقوق معلولین داشتهاند؟ تحقیق پیش رو با توجه به همین مسئله و با روش توصیفی- تحلیلی و بهمنظور بررسی حقوق معلولین در تاریخ و منابع فقهی مذاهب مختلف اسلامی به رشته تحریر درآمده است و سعی دارد با بازخوانی و کنکاش در تاریخ حاکمان اهلسنت و منابع فقهی شیعه و سنی، پاسخی درخور برای این سؤال بیابد که رویکرد مذاهب مختلف نسبت به حقوق معلولین چگونه است؟ تحقیق ثابت کردهاست که از دیدگاه فقهی همه مذاهب، معلولین در تمام ابعاد انسانی دارای حقوق تعریفشده میباشند، که این حقوق بعضا بهعهده حکومت و بعضا بهعهده جامعه میباشد و در طول تاریخ و در حکومتهای صدر اسلام به آن عمل و این حقوق ادا میشده است و در ادامه تاریخ نیز بر حکومتهای اسلامی اعطای حقوق معلولین واجب است.
خصوصیت عام اینگونه است که شامل همه افراد میشود (الا ما خرج بالدلیل) و چون دلیلی برای خروج معلولین از حکم وجود ندارد، روایات شامل آنان نیز خواهد بود.
بعد از آن به شیوه مهدی عباسی، اقدام به ایجاد خانههایی برای معلولین نمود و به رسیدگی امور نابینایان و جذامیها پرداخت» (مقدسی، بیتا، 6/96)، تا جایی که در کتب تاریخ آمده است: «هارون الرشید نیز به معلولین و ناتوانان توجه خاصی داشته است» (معروف، 1975م، 345).