چکیده:
ماهیت باورهای دینی از مهم ترین پرسش های پیش روی متکلمان و فیلسوفان دین است و دراین زمینه نظریاتی چون مبناگرایی، اعتمادگرایی، انسجام و کل گرایی تلاش داشته اند تا به نحوی اعتقاد به باورهای دینی را توجیه کرده و عقلانیت آن را نشان دهند.
باورهای بنیادی، از نظر مرتبه وجودی در بالاترین سطح قرار داشته، و از نظر معرفتی دارای بالاترین حد عقلانیت، کلیت، جهانشمولی؛ و کمترین امکان تغییرپذیری و تاثیرپذیری از عوامل معرفتی و غیرمعرفتی می باشند. باورهای میانی، که مبتنی بر باورهای بنیادی و نتیجه نحوه فهم و تفسیر آنها هستند، از نظر وجودی و معرفتی در سطح پایین تر از باورهای بنیادی، و بالاتر از باورهای حاشیه ای قرار دارند و دارای عقلانیت، ثبات، جهانشمولی و کلیت نسبتا کمتر؛ و تغییرپذیری و تاثیرپذیری نسبتا بیشتر متاثر از عوامل معرفتی و غیرمعرفتی اند. باورهای حاشیه ای در پایین ترین سطح وجودی و معرفتی بوده، دارای عقلانیت، ثبات و کلیت کمتر از باورهای قبلی، و دارای تاثیرپذیری و تغییرات بیشتر از آنها بوده و تحت شرایط گوناگون متحول می شوند. در این نظام طولی، در هر سطح، برخی باورهای هم عرض وجود دارند که دارای مراتب وجودی و معرفتی یکسان بوده، فقط کارکردهای متفاوت دارند. تفاوت های مراتب وجودی و معرفتی باورهای سه گانه، که منجر به تفاوت میزان ویژگی عقلانی آنها می شود، با عنوان عقلانیت تشکیکی نظام باورهای دینی نامیده می شود.
خلاصه ماشینی:
دوم اینکه، نظام باورهای دینی دارای ارتباطات وجودی و معرفتی طولی و عرضی با همدیگر هستند؛ یعنی برخی باورها در مرتبه و سطح بالاتر و عالی تر از باورهای دیگر قرار دارند و در نتیجه دارای عقلانیت و حقیقت بیشتری نسبت به باورهای مادون خود می باشند که از این ویژگی با مناسبات طولی میان باورها و به تعبیر فلسفی تر روابط تشکیکی آنها تعبیر می شود؛ همانند روابط تشکیکی که میان مراتب گوناگون وجود درنظر گرفته می شود.
خلاصه اینکه باورهای میانی باورهایی هستند که خصوصیاتی چون کثرت عرضی و طولی بیشتر، مبتنی بر باورهای بنیادی، کاهش ویژگی عقلانی، افزایش نقش عوامل معرفتی و غیرمعرفتی، برخواسته از انتظارات دینداران، دارای بعد نظری و عملی، تغییر پذیری و ثبات نسبی، تنوع تفسیر های موجود از آنها، جهانشمولی و کلیت نسبی، وابسته به نحوه فهم و تفسیر نصوص دینی، عدم اتفاق و اجماع مطلق دینداران، مبنای کثرت گرایی دینی، ارتباط بیشتر با زندگی مردم و موارد شبیه را دارا هستند.
خلاصه اینکه باورهای حاشیه ای، باورهایی هستند که در نظام باورهای دینی در آخرین سطح قرار گرفته، دارای حداقل عقلانیت معرفتی، دارای ویژگی تقلیدی و تجربی بیشتر، متاثر از شرایط محیطی، رسوم و عادات و سنت های محلی، دارای تنوع بی شمار، دچار تغییر پذیری فراوان، موقتی بودن، دارای ویژگی های محلی و جغرافیایی، وابسته به معیشت روزانه مردم، عدم اجماع و اتفاق نظر و وجود تفاوت های شدید بین مردم درباره آنها، امکان خیلی کمتر استناد آنها به نصوص دینی و اثبات عقلانی، نتیجه نوعی کثرت گرایی دینی و موارد شبیه هستند.