چکیده:
شهروندی پویاترین مفهوم اجتماعی جامعه مدرن تلقی شده است. شهروندی توانایی افراد را برای قضاوت درباره زندگی شان تصدیق می کند. بنابراین، ویژگی اساسی شهروندی وجود اخلاق مشارکت است. شهروندی یک موقعیت فعال است که علاوه بر حقوق، بر وظایف و تعهدات نیز دلالت دارد. بنابراین، شهروندی یک مبنای عالی برای اداره امور انسانی به شمار می رود. شهروندی به مدد مجموعه حقوق، وظایف و تعهداتش راهی را برای توزیع و اداره عادلانه منابع از طریق تقسیم منافع، مسئولیتهای زندگی اجتماعی ارائه می دهد شهروندی فعال در پی توانمندسازی افراد و اجتماعات است و فرایند مشارکت را امری ذاتا ارزشمند تلقی می کند. از این رو، شهروندی فعال چیزی بیش از افزایش صرف مشارکت عمومی است. شهروندی فعال خواهان مشارکت هدفمند است، یعنی شهروندان در جهت تبدل اجتماعی و محل زندگی به مکان بهتری مشارکت فعال داشته باشند. بدینسان به شهروندی امکان مشارکت در برنامه ریزی و ارائه خدمات عمومی داده می شود.
خلاصه ماشینی:
این بدان دلیل است که شهروندی هر دو عنـصر فردگرایانه و جمع گرایانه را در خود دارد و بنابراین ، شهروندی بـه عنـوان یـک ایـدة ذاتـا ارتباطی نیز از جذابیت زیادی برخوردار است ، چرا که متضمن همکاری میـان افـراد بـرای ادارة زندگی شان است و مفهوم شهروندی علاوه بر حقوق ، در بردارنده وظایف و تعهدات نیز است ( فالکس ، ١٣٨١: ١٠).
بازاندیشی در مورد شهروندی اجتماعی با توجه به نقدهایی که دیدگاه نولیبرال به داشـتن اسـتحقاق رفـاه اجتمـاعی وارد کـرده است ، اکثر افراد در طیف مقابل ، همچنان مدافع ایـن اصـل هـستند کـه شـهروندی کامـل ، مستلزم وجود حقوق اجتماعی است و دیدگاه های انتقادی این استدلال مارشال را پذیرفتـه اند که افراد در صورتی می توانند از عضویت کامل در جامعه برخوردار شوند و در زندگی اجتماعی مشارکت کامل داشته باشند، که نیازهـای اصـلی شـان بـرآورده شـود(ایگنـاتیف ، ١٩٨٩: ٧٢).
نظـر بـر این است که اکنون در قرن بیست و یکم دیگر ساختارهای سنتی قـدرت ماننـد دولـت هـا، شرکت های بزرگ و خصوصی ، مدارس و نظایر آن نمی توانند همة مسائل زنـدگی شـهری را حل و فصل کنند و بدون مشارکت فعال خود شـهروندان ، امکـان حـل و فـصل مـسائل وجود ندارد، زیرا شواهد نشانگر این است که دولت ها در حل و فصل تمام مسائل مردم در شهرها، ناکام مانده اند و کارایی لازم را ندارند.
نظر بر این است کـه اکنون در قرن بیست و یکم دیگر ساختارهای سنتی قدرت مانند دولتها، شرکت های بزرگ و خصوصی ، مدارس و نظایر آن نمی توانند همة مسائل زندگی شهری را حل و فصل کنند و بدون مشارکت فعال خود شهروندان ، امکان حل و فصل مسائل وجود ندارد.